مقالات

نگاهی گذرا به سیمای مسجد طراز اسلامی

 ۱۳۹۳/۰۸/۰۸
این نوشتار، با روش توصیفی(Descriptive) و ‌کتابخانه‌ای، به تبیین جایگاه و شاخصه¬های مسجد طراز اسلامی در صدر اسلام پرداخته است. در این راستا، بعد از بیان مفهوم واژه «طراز» و پارادایم‌های مسجد طراز نظام اسلامی، مهم¬ترین شاخصه¬های مسجدِ طراز اسلامی تحت عناوین: مسجد، کانون عبادت؛ مسجد، کانون فعالیتهای سیاسی؛ مسجد، کانون فعالیتهای اجتماعی؛ مسجد، کانون فعالیتهای اقتصادی؛ مسجد، مرکز دادخواهی و قضاوت؛ مسجد، پایگاه نظامی؛ مسجد، کانون تربیت و آموزش، مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در میان ویژگیها و کارکردها مسجد در صدر اسلام، کارکردهای تربیتی و آموزشی آن تبلور شایان توجّهی داشته است؛ ازاین¬رو، در این نوشتار به طور مبسوط، کارکردهای آموزشی و تربیتی این مکان مقدس مورد بررسی قرار گرفت.

بسم الله الرحمن الرحیم

نگاهی گذرا به سیمای مسجد طراز اسلامی

عسکری اسلامپورکریمی

چکیده

این نوشتار، با روش توصیفی(Descriptive) و ‌کتابخانه‌ای، به تبیین جایگاه و شاخصه­های مسجد طراز اسلامی در صدر اسلام پرداخته است. در این راستا، بعد از بیان مفهوم واژه «طراز» و پارادایم‌های مسجد طراز نظام اسلامی، مهم­ترین شاخصه­های مسجدِ طراز اسلامی تحت عناوین: مسجد، کانون عبادت؛ مسجد، کانون فعالیتهای سیاسی؛ مسجد، کانون فعالیتهای اجتماعی؛ مسجد، کانون فعالیتهای اقتصادی؛ مسجد، مرکز دادخواهی و قضاوت؛ مسجد، پایگاه نظامی؛ مسجد، کانون تربیت و آموزش، مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در میان ویژگیها و کارکردها مسجد در صدر اسلام، کارکردهای تربیتی و آموزشی آن تبلور شایان توجّهی داشته است؛ ازاین­رو، در این نوشتار به طور مبسوط، کارکردهای آموزشی و تربیتی این مکان مقدس مورد بررسی قرار گرفت.

واژگان کلیدی: مسجد طراز اسلامی، کارکرد عبادی، فعالیتهای سیاسی و اجتماعی مسجد، فعالیتهای اقتصادی مسجد، پایگاه نظامی، مرکز قضاوت، کانون تربیت و آموزش.

مقدمه

امروزه، جامعه اسلامی ما همانند دیگر جوامع، از ویژگی­ها و کارکردهای حقیقی مسجد در صدر اسلام فاصله دارد که برای رسیدن به الگوی مسجد طراز اسلامی نیاز به کم کردن این فاصله­ها داریم، مسجد طراز اسلامی عهده­دار نقش­های مهمی در زمینه عبادی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و نظامی و... است.

 برای تبیین جایگاه و شاخصه­های مسجد طراز اسلامی باید بازگشتی به صدر اسلام داشت و بررسی کرد که در آن زمان هدف از تشکیل بنای «مسجد» چه بوده و نیّات و خواسته­‌های پیامبر(ص) در مورد مسجد چیست؛ زیرا مشخص کردن کارکرد مسجد در  صدر اسلام می‌تواند بهترین الگو در تهیه و تدوین مسجد جامع طراز اسلامی باشد. با الگوبرداری از مساجد صدر اسلام می­توان به مسجد طراز اسلامی در جامعه کنونی دست یافت.

مطالعه ویژگی­ها و کارکردهای مسجد در صدر اسلام، سیمای مسجد طراز اسلامی را برای ما به خوبی روشن می­کند؛ در میان ویژگیها و کارکردها مسجد در صدر اسلام، کارکرد تربیتی و آموزشی آن تبلور شایان توجّهی داشته است؛ از آن‌جا که تزکیه و تعلیم دو بال پرواز در آسمان کمال انسانی است، مساجد در کنار انسان سازی و پرورش بُعد اخلاقی، همواره جایگاه و مهد علوم مختلف به ویژه علوم دینی بوده است. در این نوشتار، فرازهایی از این ویژگیها و کارکردهای مسجد در صدر اسلام، به ویژه کارکرد تربیتی و آموزشی آن را مورد بررسی قرار می­دهیم

مفهوم «مسجد طراز اسلامی»

واژه «طراز» در اصل کلمه‌ای پارسی «‌تراز» بوده و سپس معرّب شده است. به لباس ویژه‌ای که برای سلطان بافته می‌شود، طراز گفته می‌شده است و از همانجا بر هر چیزی که خوب و عالی بوده است، این واژه اطلاق گردیده است و در نهایت، به تقدیر مستوی؛ یعنی چیزی که در اندازه و قواره مورد پسند باشد، طراز می‌گویند.

ابن‌منظور در «لسان العرب» می‌نویسد: «و الطِّرزُ: ما یُنسَجُ مِن الثّیابِ للسّلطان، فارسیٌ أیضاً و الطِّرزُ و الطّرازُ: جَیِّدُ کُلِّ شیءٍ و قیل: هو مُعَرّبٌ و اصلُه التقدیرُ المُستوی بالفارسیة».[1]

از کتابهای لغت فارسی این‌گونه استفاده می‌شود که واژه «طراز» یا «تراز» به معنای قاعده، قانون، روش، رتبه، قِسم، نوع، هم‌شأن، هم‌پایه و هم‌سطح است.[2]

مسجد طراز اسلامی عنوانی است که نخستین بار مقام معظم رهبری در پیامی که به نوزدهمین اجلاس سراسری نماز(18 مهرماه 89)  اجلاسیه نماز دادند، خواستار رسیدن به چنین مسجدی شده­اند. منظور از مسجد طراز اسلامی، رسیدن به مسجدی است بر اساس قاعده و روش صدر اسلام.

پارادایم‌های مسجد طراز نظام اسلامی

اگرچه در خصوص تعریف و مختصات «مسجد طراز نظام اسلامی» غیر از چند پژوهش موردیِ محدود و یک کتاب کوچک مستقلّ ‌ـ که آن هم عصاره یک رساله دکترا بوده است‌ ـ، تحقیقات شایسته و بایسته­ای صورت نگرفته است؛ امّا از بررسی مجموع دیدگاه‌های منتشره در خصوص مسجد و انتظارات کارکردی آن می‌توان سه تلقّی از مفهوم «مسجد طراز اسلامی» احصاء نمود:

1ـ دیدگاه تاریخی، سنّتی

عدّه‌ای مقصودشان از «مسجد طراز اسلامی» یا «مسجد طراز نظام اسلامی»، همانا مسجدی است که به‌طور کامل منطبق بر ویژگی‌ها و کارکردهای مسجد در صدر اسلام و به خصوص در زمان حکومت نبوی در مدینة الرّسولJ باشد.[3]این تلقّی اگر چه از لحاظ ابتناء بر روش و سیره پیامبر اکرمJ بسیار صواب و قابل تقدیر است و حتّی گاهی در ظاهر منطبق با فرمایشی از امام راحلH است که فرمودند: «امیدوارم موفّق به این امر بشوید و مساجدمان برگردد به حال مساجد صدر اوّل»،[4]امّا نگرشی جامع و پویا نیست.

به عبارت دیگر، احیای تمام کارکردها و نقش‌های مسجد در عصر نبویJ، امری بسیار ضروری و شایسته است؛ امّا چنانچه از فرمایش حضرت امام راحلH و نظایر آن چنین برداشت شود که سقف و نهایت نقش‌آفرینی و کارکرد مسجد همان است که در صدر اسلام ظهور و بروز پیدا کرد و کسی حقّ ندارد کارکردی فراتر از آن را برای مساجد تعریف نماید، چنین برداشتی به‌طور قطعی ناصواب و عامل رکود و ایستایی خواهد بود.

نکته شایان توجه در اینجا این است که سخن حکیمانه امام راحلH که به‌طور قطعی نمی‌تواند به تنهایی و بدون توجّه به سایر مبانی و دیدگاه‌های دیگر ایشان مورد استناد قطعی قرار گیرد، ناظر بر مقایسه دوران پیش و اوایل دوران پس از انقلاب با دوران صدر اسلام است. در واقع، امام راحلH در مقام اعلام عدم ‌رضایت از وضع موجود مساجد در ابتدای انقلاب و فاصله بسیار زیاد آن از جایگاه و کارکردها شایسته آن است و با ارجاع اذهان به اوضاع مساجد در صدر اسلام و عصر حکومت اسلامی پیامبر اکرمJ، قصد داشته‌اند این حقیقت را یادآوری و القاء کنند که باید کارگزاران نظام اسلامی تلاش کنند تا مساجد به عنوان کانون‌های اصلی شکل‌گیری انقلاب به تراز لایق خود برگردند.

از طرف دیگر، در زمان شخص امام راحل‌H هم مساجد به پایگاه خدماتی تبدیل شده بودند که شاید هرگز در طول تاریخ سابقه نداشته است؛ نظیر تمرکز بسیج اقتصادی در مساجد، مراکز برگزاری انتخابات، محلّ اسکان مسافران نوروزی و... .

2ـ دیدگاه حدّاقلی

1.   گروهی از صاحب‌نظران و محقّقان بر این باورند که کارکردها و نقش‌های مسجد در عهد نبویJ، بر دوگونه بوده است:

الف) کارکردهایی که مربوط به مسجد، بما هو مسجد می‌شود، فارغ از اینکه حکومت و حاکمیّت اسلامی ‌باشد یا نه و صرف‌نظر از اینکه در حکومت اسلامی، حاکم پیامبر یا امام معصوم یا ولی فقیه غیرمعصوم باشد.

ب) کارکردهایی که ناشی از اختیارات انحصاری حاکم معصوم ـ ‌اعمّ از پیامبرJ و ائمّهDـ است و به‌طور مستقیم به شئون و اختیارات ایشان بازمی‌گردد.

این گروه ـ که اغلب دارای مبانی اسلام‌شناختی غیرپویا و کم‌بهره از تأثیرات زمان و مکان هستند ـ در سایه دسته‌بندی مذکور، چنین نتیجه می‌گیرند که مهم‌‌ترین وظیفه مساجد، برپایی نماز جماعت، مجالس ذکر و دعا و موعظه و حداکثر ـ ‌‌‌در بُعد اجتماعی‌ ـ همکاری مؤمنان برای رفع نیازهای مادّی و مالی نیازمندان محلّ و تسکین آلام آنهاست.

متأسّفانه باید گفت این دیدگاه ـ ‌دانسته و ندانسته ‌ـ حاشیه‌ای از تئوری دشمن ساخته «سکولاریسم» و جدایی دین از دنیا و سیاست است که گاه آگاهانه از تریبون‌های روشنفکران دینی مطرح می‌شود و گاه ناآگاهانه بر زبان و قلم متدیّنین سنّتی جاری می‌گردد.

 دیدگاه فقه پویا (حدّاکثری)

به هر حال، با تکیه بر دو مبنای اصولی و عمده در فقه شیعه، معتقدیم که کارکردهای مسجد در دوران نظام اسلامی، علاوه بر شمول کلّیه کارکردهای مسجد در نظام اسلامی نبویJ، می‌تواند و باید بتواند ـ ‌ضمن رعایت اصول و ارزش‌های بنیادین تفکّر اسلامی ‌ـ شامل کارکردها و نقش‌های نوینی متناسب با نیازها و مقتضیّات جدید باشد.

مهم­ترین شاخصه­های مسجدِ طراز اسلامی

1. مسجد، کانون عبادت

از آیات شریف قرآن کریم این‌گونه استفاده می‌شود که یکی از اهداف آفرینش عالم و موجودات، «عبادت»[5]و «تقرّب الی اللّه» است.[6]عبادت در مورد انسان، دو معنای عامّ و خاصّ دارد؛ عبادت در معنای عامّ، هر رفتار و کرداری را شامل می‌شود که رضایت و خشنودی خداوند در آن باشد. عبادت در معنای خاصّ، راز و نیاز با خداوند، ذکر و یاد او و سخن‌گفتن با اوست و عباداتی چون دعا، ذکر، تلاوت قرآن و برپایی نماز را شامل می‌شود.

بی‌شکّ، در پیدایش توجّه قلبی به خداوند، عوامل فراوانی نقش دارند که از جمله‌ آنها، «مکان عبادت» است. مسجد، با ویژگی‌های خاصّ خود، بهترین و مناسب‌ترین مکان برای حضور و شکرگزاری به درگاه الهی است.

در قرآن کریم، هر جا سخن از مسجد به میان آمده، به جنبه­های عبادی آن به عنوان عنصر محوری و بنیادین در تعالی فرهنگ دینی جامعه اشاره شده و در آیات متعدّدی از قرآن کریم، مسجد، جایگاه عبادت و یاد خداوند شناخته شده است که در ادامه برخی از آنها به عنوان نمونه بیان می‌شود:

1. «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً».[7]

2. «قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ وَ أَقیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ».[8]

3. «الَّذینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثیراً وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزیزٌ».[9]

4. «فی‏ بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصال‏؛ (این چراغ پرفروغ) در خانه‏هایى قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهاى آن را بالا برند (تا از دستبرد شیاطین و هوس­بازان در امان باشد)؛ خانه‏هایى که نام خدا در آنها برده مى‏شود و صبح و شام در آنها تسبیح او مى‏گویند».[10]

«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُه؛ کیست ستم‌کارتر از آن کس که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیرى کرد».[11]از جمله «أَن یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ»، استفاده مى‏شود که مساجد محلّ عبادت و پرستش الهى است.

علامّه طباطبایی در تفسیر گرانسنگ «المیزان» می­فرمایند: «به طور مسلّم، معنای بیوت، همان مساجد است که جایگاهی ویژه برای ذکر نام خداست و به همین منظور بنا شده و حتّی خانه­های پیامبران و ائمّه اطهارD نیز از مصادیق کلمه بیوت است».[12]

راز این نام­گذاری آن است که مردم در این مکان به سوی خداوند متعال تقرّب می­جویند و با عبادت خالصانه و جمعی، به سوی او ره می­سپارند و از همین رو، قرآن کریم کعبه را که برترین خانه خدا بر روی زمین است، خانه­ای برای مردم به شمار می­آورد و می‌فرماید: «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمین‏».[13]

به هر حال، همان­گونه که ملاحظه می­شود، در این آیات وصفی که برای مسجد ذکر شده، آن است که در مساجد نام خداوند برده می­شود و مردان خدا برای تسبیح و ستایش حقّ تعالی در صبح و شام بدان روی می­آورند و این به روشنی بیانگر این حقیقت است که رسالت اوّلیه و اساسی این مکان مقدّس در اسلام، آن است که کانون عبادت و ذکر و تسبیح خداوند متعال باشد.

آری؛ نام مسجد یادآور بندگی در برابر پروردگار متعال است. مسجد، جایگاه سجده است و سجده اوج عبادت و بندگی انسان برای خدا: «السُّجودُ مُنتَهَی العِبَادَه مِن بَنی آدَم»[14]

پیامبرگرامی اسلام(ص) از نخستین روزهایی که دعوت به اسلام را به صورت آشکارا مطرح ساختند، از کعبه و مسجدالحرام (اوّلین مسجد ساخته شده بر روی کره زمین) به عنوان پایگاه عبادی استفاده می­کردند و در آن به قرائت قرآن و مناجات با خدا و اقامه نماز می­پرداختند. شواهد تاریخی بیانگر آن است که مسلمانان را تشویق و ترغیب می­نمودند تا به مسجد رفت آمد کنند و از برگزاری نمازهای پنج­گانه در مساجد بدون عذر تخلف نورزند.

پیامبر اکرمJ فرمودند: «مَنْ صَلَّى الْخَمْسَ فِی جَمَاعَةٍ فَظُنُّوا بِهِ خَیْراً؛ هرکس نمازهای پنج‌گانه خود را در مسجد به صورت جماعت اقامه کند، پس بر او گمان نیک ببرید».[15]

همچنین فرمودند: «الجُلوسُ فِی المَسجِدِ اِنْتِظاراً لِلْصَلاة عِبادةٌ؛ نشستن در مسجد به انتظار اقامه نماز، عبادت است».[16]

از ابوذر غفّاری نقل شده است که پیامبر به او چنین وصیّت کردند: «یا أَبَاذَر! إِنَّ اللَّهَ یعْطِیک مَا دُمْتَ جَالِساً فِی الْمَسْجِدِ بِکلِّ نَفَسٍ تَنَفَّسْتَ فِیهِ دَرَجَةً فِی الْجَنَّةِ وَ تُصَلِّی عَلَیک الْمَلَائِکةُ وَ یکتَبُ لَک بِکلِّ نَفَسٍ تَنَفَّسْتَ فِیهِ عَشْرُ حَسَنَاتٍ وَ یمْحَى عَنْک عَشْرُ سَیئَاتٍ؛ ای اباذر، به درستی که خداوند به تو اعطا می­کند، مادامی که در مسجد نشسته­ای، به اندازه هر نفسی که می­کشی، درجه­ای در بهشت و ملائکه نیز بر تو درود می­فرستند و برای تو به اندازه هر نفسی که می­کشی، ده حسنه ثبت و ده گناه تو را پاک می­کنند».[17]این تأکیدات تا بدان حد هستند که خودداری از حضور در مساجد از روی بی­اعتنایی، نوعی روی­گردانی از سنّت پیامبر و موجب عدم قبول عبادات به شمار می­آید.[18]

در صدر اسلام، مسلمانان به برپایی نمازهای جماعت‌ ـ‌که مظهر بندگی، شُکوه، حیات و وحدت امّت اسلامی است‌ـ بیش از امروز اهمّیت می‌دادند؛ امّا باید گفت که در طول تاریخ 1400 ساله‌ اسلام، کارکرد مسجد در بعد عبادی، هرگز افول نکرده است؛ اگرچه در زمینه‌های دیگر با فراز و نشیب بسیار همراه بوده است.

ویل دورانت، مورّخ مشهور غربی، در گزارشی از جوامع اسلامی، چنین می‌نویسد: پیش از آفتاب و نیمه‌ روز و نزدیک غروب، مؤذّن بر گلدسته بالا می‌رود و به ‌وسیله اذان، مسلمانان را به نماز می‌خواند. به ‌راستی، این دعوت چه نیرومند و شریف است که مردم را پیش از طلوع آفتاب به بیداری دعوت می‌کند؛ چه خوب است که انسان به هنگام نیم‌روز از کار باز ایستد و چه بزرگ و باشکوه است که ضمیر انسان، در سکوت شب به جانب خداوند جلّ ‌جلاله توجّه کند.[19]

2. مسجد، کانون فعالیتهای سیاسی

یکی دیگر از کارکردهای مسجد در صدر اسلام، کارکرد سیاسی بود. به‌ صراحت می‌توان ادّعا کرد که در کنار بعد عبادی مسجد، وسیع‌ترین و مهم‌ترین کارکرد مسجد، کارکرد سیاسی آن بوده است.

از آغاز اسلام، این مکان مقدس با مسائل سیاسی آمیخته شد. زیرا شریعت اسلام دینی است که در آن رابطه­ای مستقیم بین فعالیت­های عبادی و سیاسی وجود دارد. این ارتباط به روش­های متعدد قابل تصوّر و درک است که از آن جمله، می­توان به خطبه­های نماز جمعه و بیان مسائل حکومتی و سیاسی و مسائل مهم اجتماعی توسط خطیب جمعه اشاره کرد. مسجد، پایگاه و مرکز همه ‌فعّالیّت‌های سیاسی جامعه ‌اسلامی و در واقع، «دارالحکومة» آن بوده است. ملاقات رهبران و نمایندگان خارجی و تصمیم­گیری­های مهم در مساجد صورت می­گرفت و حرکت­های سیاسی، اجتماعی از مسجد رهبری و سازمان­دهی می­شد.[20]پیامبر(ص) پیش از هجرت به مدینه، با وجود فشار حاکم در مکه با برخی از گروه­ها، در مسجدالحرام گفتگو می­کرد. پس هجرت به مدینه نیز پیامبر در مسجد، با افراد و گروه­های اعزامی از قبیله­ها و طایفه­های گوناگون گفتگوی سیاسی انجام می­داد. در مسجدالنب مکانی به نام «اسطوانةالوفود»(ستون هئیت‌ها) برای این گفت­و­گوها در نظر گرفته شده بود.[21] همچنین در در زمان خلفای نخستین و امام علیA همه ‌ملاقات‌های عمومی در مسجد انجام می‌شد و حتّی نمایندگان خارجی، در مسجد به حضور پذیرفته می‌شدند. مسجد، محلّ بیعت و اعلام برنامه‌های حکومتی نیز بود.

ابن‌ابی‌الحدید در شرح نهج‌البلاغه می‌نویسد: وقتی مردم هجوم آوردند تا با امام علیA بیعت کنند، آن حضرت امتناع ورزید؛ ولی اصرار عموم در حدّی بود که حضرت چاره‌ای نداشت. در این مرحله که مشروعیّت الهی با مقبولیّت عمومی همراه گشته بود و حجّت بر آن حضرت تمام شد امام، حاکمیّت را پذیرفت؛ ولی برای انجام بیعت فرمودند که اگر به‌ناچار قرار است با من بیعت کنید، پس در مسجد [با من بیعت کنید]؛ زیرا بیعت با من، نباید به‌طور مخفی و پنهان باشد، بلکه باید با خواست مسلمانان و در ملأ عامّ و محلّ اجتماع مسلمانان انجام بگیرد. پس، حضرت بلند شدند در حالی ‌که مردم در اطرافش بودند، حرکت کردند تا داخل مسجد شدند؛ مردم از هر طرف بر سر حضرت ریختند و با ایشان بیعت کردند.[22]

روشن است که امروز بیعت به انتخابات، تغییر نام یافته است و کارکرد سیاسی، با پیروزی غرورآفرین انقلاب اسلامی، در مساجد احیا شده است؛ به‌گونه‌ای ‌که همه‌ انتخابات گذشته (که در واقع، هر انتخاب یک بیعت جدید با نظام اسلامی است) در مجامع عمومی و مساجد صورت گرفته است.

مسجد، در صدر اسلام همواره مجلس مشورتی مسلمانان در رویدادها نیز بوده است. بر اساس دستور قرآن کریم،[23]پیامبر اکرمJ در امور مختلف با افراد دارای صلاحیّت‌ مشورت می‌کردند. مهم‌ترین این مشورت‌ها در حوزه‌ نظامی، غزوات و تنظیم سیاست‌های دفاعی بود. یکی از مهم‌ترین مشورت‌ها، در جنگ احد بود که پیامبرگرامیJ با اصحاب خود درباره‌ نحوه‌ اجرای جنگ مشورت کردند.[24]

در واقع، پر رنگ‌ترین نقش مساجد در دوران انقلاب اسلامی، نقش سیاسی بوده است. با فراگیر شدن انقلاب اسلامی، مسجدها جایگاهی مؤثّرتر در این زمینه یافتند. سخنرانی‌های روحانیان و دانشگاهیان در مساجد مردم را بیش ‌از پیش با ابعاد فساد، ظلم، تبعیض و بی‌عدالتی ساختار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور آشنا کرد. مساجد، در طرد رژیم طاغوت از سوی مردم، بسیار مؤثّر بودند. پس از تبعید امام خمینیH، در سال 1343، مبارزه‌ فّعال سیاسی فروکش کرد و مساجد رویکردی دیگر یافتند. امام خمینیH، معمار انقلاب اسلامی ایران، در ارتباط با این نقش می‌فرمایند: «مسجد در اسلام و در صدر اسلام، همیشه مرکز جنبش و حرکت‌های اسلامی بود و از مسجد تبلیغات اسلامی شروع می‌شده است و مسجد محلّ حرکت قوای اسلامی برای سرکوب کفّار و وارد کردن آنها در زیر بیرق اسلام بوده است».[25]

در واقع، سخنان امام خمینیH تلاشی برای معطوف نمودن توجّه به فرهنگ اصیل اسلامی و سامان‌دهی حرکت‌های اسلامی از مساجد است. مساجد که پایگاه‌های انقلاب بودند، به ‌صورت سنگرهای مستحکم برای مبارزه‌ انقلابی‌ها درآمدند. بر این ‌اساس، امام خمینیH با ژرف‌نگری خاصّ خود می‌فرماید:

«مساجد و محافل دینیّه را که سنگرهای اسلامی در مقابل شیاطین است، هر چه بیشتر گرم و مجهّز نگه دارید».[26]همچنین ایشان فرمودند: «مسجد، یک سنگر اسلامی است و محراب محلّ جنگ است و محلّ حرب است؛ [دشمنان،] این را می‌خواهند از دست شما بگیرند».[27]

«در صدر اسلام، مساجد، محافل و نمازها جنبه سیاسى داشته است. از مسجد راه مى­انداختند لشکر را به جنگى که باید بکنند و به آن جایى که باید بفرستند؛ از مسجد مسائل سیاسى طرح ریزى مى­شد... مع الأسف، مساجد را ما کارى کردیم که بکلى از مصالح مسلمین دور شد و با دست ما، آن طرحهایى که براى ما ریخته بودند، پیاده شد».[28]

«ارتش اسلام هر جا رفته است و سردارهاى اسلام هر جا پاگذاشتند، همان جایى که پاگذاشتند، اول مسجد درست کردند؛ وقتى به قاهره رسیدند، اوّل خط کشیدند براى مسجد و هرجا این طور بود، مسجد مطرح بود، معبد مطرح بود و ارتش اسلام براى آباد کردن مساجد، محراب، کوشش مى­کردند».

«اسلام مساجد را سنگر قرار داد، وسیله از باب این که از همین مساجد، از همین جمعیتها و جماعت... همه امورى که اسلام را به پیش مى­برد و قیام را به پیش مى­برد، مهیا باشد».[29]

در پی این تأکیدهای رهبر کبیر انقلاب بر استفاده‌ هر چه ‌بیشتر از مساجد و بازگشت آنها به نقشی که در صدر اسلام داشتند، یاران و شاگردان امام، با افشاگری در مساجد، آتش مبارزات را روز به ‌روز شدیدتر و رژیم منحوس پهلوی را ناکارآمدتر کردند. پایه‌های اصلی و اوّلیه‌ انقلاب را شاگردان، نزدیکان و معتمدان امام بنا کردند. امام،400 نفر شاگرد مخصوص تربیت کرده بودند که اثر آنها در همه‌ جا دیده می‌شد. آیت‌اللّه امامی کاشانی در شرق تهران، آقای ایروانی در جنوب تهران، آیت‌اللّه غیوری در جنوب شرقی، آیت‌اللّه ملکی در مسجد همّت شمیرانات، آیت‌اللّه شهید مطهّری در مرکز تهران کانون توحید، امام جمارانی در شمال و مسجد شهید بزرگوار دکتر مفتّح به کار تبلیغی و سیاسی مشغول بودند؛ ایشان در شهرستان‌ها نیز شاگردانی داشتند.[30]

در محور سیاسی، مساجد و نهادهای دینی، به واسطه‌ عملکردشان و عملکرد مبارزاتی‌شان علیه حکومت‌ها، مورد توجّه خاصّ کارگزاران دولت بود؛ چرا که می‌دیدم مسئولان بلندمرتبه ‌رژیم شاه، چه عکس‌العمل‌های تندی در مقابل مسجد و مسجدی‌ها ابراز می‌داشتند و اعمال می‌کردند. بی‌ جهت نبود که سپهبد رزم‌آرا، مهره‌ حلقه‌‌به‌‌گوش شاه، می‌گفت: مسجد را بر سر کاشانی و مجلس را بر سر مصدق خراب می‌کنیم؛ به این ترتیب، اهمّیت و حسّاسیّت سیاسی‌بودن مساجد را بهتر درک می‌کنیم.[31]

در دوران انقلاب هم به‌طور طبیعی و بر اساس سوابق تاریخی، مساجد ایران نقش خود را باز یافته و مرکز مبارزات ضد رژیم شاه بودند. حمله به مسجد گوهرشاد در زمان رضا شاه و کشتار مردم، به توپ‌ بستن حرم امام رضاA توسّط روس‌ها و همچنین، حمله و به آتش‌کشیدن مسجد جامع کرمان و کشتار مردم، نشان‌دهنده اهمّیت مسجد در مبارزات مزبور و استفاده از مسجد به عنوان سنگر مبارزه است. همچنین، این امر بیانگر عنادی است که قدرت سیاسی نسبت به این مکان مقدّس داشته است.[32]

3. مسجد، کانون فعالیتهای اجتماعی

مسجد، محل گردهمایی مسلمانان و تجلیگاه پرشکوه انسجام و یک پارچگی ملت مسلمان است. مسجد، حافظ سلامت دین و جامعه است و نمایش وحدت و همدلی نمازگزاران، بقای اسلام را تضمین می­کند. حضور نمازگزاران در مسجد، امید دشمنان اسلام را به ناامیدی بدل می­سازد.

وحدت اجتماعی، عنصری اساسی برای سلامت و بقای اصل و اساس هر جامعه­ای است. مسجد در تحکیم این عنصر اساسی، نقشی بس بزرگ ایفا می­کند. افراد مختلف، زن و مرد، بزرگ و کوچک، صاحبان افکار و سلیقه­های مختلف، همه در یک جا گرد هم می­آیند. همدل و همسو و دوش به دوش یکدیگر می­ایستند.

مسجد کانون اتّحاد و همبستگی، انس و الفت مسلمانان با یکدیگر است. مسلمانی که به‌طور منظّم و در زمان­هایی ویژه، مانند نمازهای روزانه و نماز جمعه و با آدابی خاصّ، مانند با وضو و طهارت بودن، در اجتماعی عبادی شرکت می‌کند، خودآگاه یا ناخودآگاه در معرض تربیت دینی قرار می­گیرد و آثار مهمّ اخلاقی و رفتاری و حسّ همبستگی اجتماعی در وجود او نمایان می‌شود.

مارسل بوازار می­گوید: «مسجد عامل نیرومندى در همبستگى و اتحاد مسلمانان جهان است و اهمیت اجتماعى و فرهنگى آن را از این بابت، نمى­توان نادیده گرفت، به خصوص در روزگار معاصر، که مسلمانان شور و حرارت صدر اسلام را دوباره از خود نشان مى دهند، مساجد به صورت مراکز تربیت روحانى و پایگاه جنبش امّت مسلمان نسبت به ستمگران و سلطه جویان در آمده است. اندک اندک مساجد موقعیت سالهاى نخستین ظهور اسلام را به دست آورده اند. تأسیس کتابخانه ها و تالار اجتماعات در درون مساجد این حقیقت را آشکار مى سازد که مساجد در اسلام بدان گونه که بعضى پنداشته اند، منحصراً براى اداى فریضه نماز نیست و یقیناً یکى از مراکز سیاسى و فرهنگى مهم اسلام است. اقامه نماز جمعه وسیله اى است براى گردهمایى مسلمانان در روز تعطیل و طرح مسائل مهم اجتماعى و بحث و گفتگو در باب کمبودهاى رفاهى؛ نظیر بهداشت، مسکن، تصمیم گیریهاى سیاسى، مسائل حرفه اى و غیر آن. در حقیقت، برپایى نماز جمعه به کار گرفتن عبادت خداوند است در راه خدمت به امّت. گردهمایى جمعه، به ویژه در سالهاى اخیر، در ممالک آزاد شده توسط اسلام، تأثیر و کارایى بسیارى داشته است. در این سالها، على رغم تفرقه و پراکندگى سیاسى مردم، گردهمایى مسلمانان ناخشنود از حکومت هاى ستمگر فاسد، در درون همین مساجد طرح قیام عمومى و مبارزه علیه ستمگران را ریخته و تزلزلى در ارکان فرمان روایى دست نشاندگان استعمار غرب پدید آورده است؛ کارى که احزاب و گروه هاى سیاسى مخالف در ممالک غرب از انجام آن هنوز ناتوانند».[33]

بر پایه چنین ترسیمی از مسجد است که خداوند متعال، پیامبر خویش را از نمازگزاردن و حتّی حضور در مسجدی که وحدت جامعه اسلامی را دچار آسیب کند، نهی می­نماید.[34] آن حضرت نیز نه تنها در چنین مسجدی حضور نیافتند، بلکه جمعی را فرمان دادند تا آن را به آتش کشند. حتّی بنابر نقلی، زمین آن مسجد به مزبله­دان تبدیل شد.[35]

شواهدی نشان می­دهد که پاره­ای از مقرّرات نماز جماعت، همچون تأکید بر منظّم بودن صفها و اتّصال شانه­های نمازگزاران، نهی از این که نمازگزار تنها در یک صفّ بایستد و یا موقع اذان از مسجد، خارج شود[36] و ... بدین منظور تشریع شده تا هم وحدت و هماهنگی مسلمانان بیشتر شود و هم بهتر به نمایش گذاشته شود.

ازاین­رو می­توان گفت: مسجد هر قدر وحد ت و یکپارچگی مسلمانان را پایدارتر کند و قشرهای بیشتری از جامعه را در برگیرد، به مسجد طراز اسلامی نزدیک­تر است. حضور پیروان مذاهب گوناگون در یک مسجد نیز نشانگر آن است که اختلاف­های عقیدتی و مذهبی نتوانسته صف واحد مسلمانان را دچار تفرقه و پراکندگی کند. پس مسجد طراز اسلامی در مناطقی که پیروان مذاهب گوناگون زندگی می­کنند، مسجدی است که همگان با وجود اختلاف­های مذهبی، دوش به دوش هم در آن نماز بگزارند.

از نظر امام صادق(ع) کسی که در صف اوّل نماز جماعت برادران اهل­سنّت حضور یابد و در صف اوّل بایستد، همچون کسی است که شمشیر خویش را از نیام برکشیده و آماده نبرد در راه خداست.[37]

راز این سخن امام(ع) روشن است. در حقیقت نمایش وحدت و همدلی مسلمانان، همان آرمان رسول خداست و ارزش آن کمتر از جنگیدن با دشمنان دین خدا نیست. پس مسجد طراز اسلامی در زمینه وحدت اجتماعی، مسجدی است که اتّحاد و یکپارچگی جامعه اسلامی را استوار نماید. نمازگزاران آن به راستی همدل و با صفا بوده، از کینه­ها و کدورت­ها به دور باشند و همدلی و اتّحاد خود را به دشمنان آشکار و نهان جامعه اسلامی نشان دهند.

گفتگو پیرامون مشکلات اجتماعی و چاره اندیشی برای رفع آنها، هنگامی به نتیجه نهایی می­رسد که اقداماتی عملی را نیز در پی داشته باشد. مسجد، پایگاه عمومی مسلمانان و محلّ حضور قشرهای گوناگون است. ازاین­رو جایگاه مناسبی برای تعاون اجتماعی مسلمانان و مشارکت آنان در راستای رفع نارسایی­های اجتماعی.

در صدر اسلام توجّهی همه جانبه به تهیدستان و محرومان در مسجد به عمل می­آمد که باید الگوی مساجد در این عصر قرار گیرد این توجّه عبارت بود از:

الف) کمک مالی؛ مسجد تنها محل خواندن نماز نبود، بلکه جایگاهی برای دادن صدقه و کمک به مستمندان نیز به شمار می­آمد.

داستان معروف و تاریخی امام علی(ع) که در حال رکوع انگشتر خویش را به مستمندی بخشید، در مسجد به وقوع پیوست.

مسجد باید باعث برطرف کردن اندوه‌های دنیوی، افسردگی، و پناه­گاه مسلمانان باشد.[38] در روایت آمده که پیامبر(ص) در مسجد با تهیدستان هم غذا می­شد و با آنان افطار می­کرد.[39]

امام رضا(ع) در گفتاری نورانی یکی از فواید و آثار سازنده نماز جماعت را ـ که معمولاً در مسجد برپا می­شود ـ همیاری و تعاون مسلمانان بر «بِرّ و تقوا» بر شمرده است.[40] این سخن امام(ع)، باب علمی است که صدها باب علم دیگر از آن به روی انسان گشوده می­شود. کارهایی مانند جمع­آوری کمک برای نیازمندان، پرداخت وام، اعطای خدمات درمانی، اقدامات برای تسهیل ازدواج زوجهای جوان، برنامه­ریزی برای عیادت و سرکشی از بیماران و اموری از این دست، همگی از مصادیق تعاون بر«برّ و تقوا» است. اهل مسجد باید فقر را از میان خویش برچینند با این همه، مساجد امروز سنگینی این رسالت را کمتر بر دوش خود حس می­کنند در مساجد کمک به تهیدستان فراموش شده است یا حد اقل به سمت و سوی نادرستی کشیده شده است. تهیدستانی که نقاب تعفّف برچهره زده­اند و در هاله­ای از شرم و نجابت، فقر را بی­نیازی جلوه می­دهند، مستحقان واقعی کمکها در مساجد هستند؛ امّا ایستادن و سرافکندگی و ذلّت را روبه­روی جمعیت تمرین کردن کاری ناشایست است که متأسفانه امروزه رواج پیدا کرده و با مرام اهل مسجد و حرمت خانه خدا سازگار نیست.

ب) اسکان مستمندان؛ اهل صفّه گروهی از مهاجرین و انصار بودند که از تهیدستی، منزل و سرپناه نداشتند پیامبر(ص) اینان را در صفّه مسجدالنبی(ص) (سایبانی در آن مسجد) جای داد.

همچنین در زمینه‌ مسائل اجتماعی، مسجد در اوایل ظهور انقلاب، پایگاه ترغیب و تحریک مردم برای همکاری و همیاری در زمینه‌های مختلف بود. در مسجد، بسیاری از مشکلات اجتماعی جامعه، با همکاری مردم، حلّ می‌شد. از کارهایی که فقط جنبه ‌اجتماعی داشتند می‌توان به کمک‌های مردم در جریان زلزله‌ طبس و کمک به خانواده‌هایی که سرپرست آنها در زندان یا بازداشت بودند، اشاره کرد.

مساجد و ائمّه‌ جماعات نه ‌تنها اختلافات مالی مردم را حلّ ‌و فصل می‌کردند، بلکه اختلافات خانوادگی و حتّی قومی و محلّی افراد را فیصله می‌دادند؛ چرا که متدیّنین و مؤمنان، مجاز نبودند که به دادگستری و محاکم قضایی مراجعه نمایند... در مورد طلاق نیز وضع به همین صورت بود؛ چون مراجع، شرط صحّت طلاق را وجود دو شاهد عادل برای جاری ‌کردن صیغه‌ طلاق، می‌دانستند و دادگاه‌های زمان قبل از انقلاب، مصداق وجود این شرط نبودند؛ بنابراین، بسیاری از طلاق‌ها و صیغه‌ آن در سر نماز جماعت و با شاهد گرفتن از متدیّنین انجام می‌شد.[41]

4. مسجد، کانون فعالیتهای اقتصادی

از جمله فعالیتهای مسجد در صدر اسلام، امور اقتصادی بود. بنابر شواهد تاریخی، اموال عمومی در مسجد گردآوری و از آنجا در بین مسلمانان توزیع می­گردید؛ غنائم جنگی نیز پس از جنگ به مسجد انتقال می­یافت و در انجا بین رزمندگان تقسیم می­شد.

در صدر اسلام، هرگاه مالى از ناحیه‏اى به مدینه مى‏رسید آن را به مسجد پیامبر(ص) مى‏آوردند و طبق نظر آن حضرت میان مردم تقسیم مى‏شد. این دستورات و قوانین فراگیر اسلام در شکل‏گیرى اجتماعى سیاسى و اقتصادى جوامع مؤثر بوده است، چنانکه تا قرن‏ها، بیشتر فعالیت‏هاى شهرهاى اسلامى بر مدار یک مسجد با موقعیت مرکزى انجام مى‏گرفت و مساجد به ویژه مسجد جامع، به شهرهاى اسلامى چهره‏اى کاملاً خاص مى‏بخشید، این نقش کانونى (مسجد جامع و بازار با محله‏هایش) همواره منشأ تحرک‏هاى اجتماعى، سیاسى و اقتصادى در اسلام و نیز روابط نزدیک دانشمندان با طبقه متوسط شهرى بوده است.

در صحیح بخاری، از انس نقل شده است: اموال فراوانی را از بحرین به حضور رسول خدا(ص) آوردند، حضرت فرمود: «انثروه فی المسجد؛ آن را در مسجد توزیع کنید».[42]

شاید ساختن مجموعه­ای متصل به مسجد به نام «خزانة» و محل نگهداری بیت المال در قرنهای بعد برگرفته از همین سیره نورانی پیامبراکرم(ص) باشد. چنان که در کتابهای تاریخ اسلامى، فراوان اشاره شده است به جایى در مسجد به نام «قبة بیت المال» که خلفا ثروت نقدى عمومى را که از طریق زکات و مالیات اسلامى و غنایم جنگى به دست مى­آمد، در آنجا جمع و حفظ مى­کردند.[43]

صاحب کتاب "الخطط" درباره مسجد جامعى که عمروبن العاص در فسطاط مصر بنا کرد، مى­گوید: بیت المال مسلمانان در بالاى فوّاره در مسجد جامع قرار داشت، که آن را "اسامة بن زید تنوخى"، متوّلى مصر در سال (970هـ.ق) بنا کرد. در آن زمان، امیر مصر "عبدالملک بن رفاعه الفهمى" بود.[44]

ابن رسته، از علماى قرن سوم هجرى، بیت المال مذکور را در کتاب "الاعلاق النفسیه" توصیف کرده و گفته است: این مکان، شبیه قبه­اى بود که داراى درهایى از آهن بود و در سمت جلوى منبر قرارداشت.[45]

همچنین مسجد جامع ابن طولون، که در سال(263 هـ.ق) در قاهره ساخته شد، به دستور خود وى، پس از عشا قفل و بسته مى­شد؛ زیرا بیت المال در آن قرار داشت.[46] این مسئله، که خزانه دولت یا بیت المال در مسجد جامع شهر نگهدارى مى­شد، نشانگر ارتباط محکم بین مذهب و سیاست بود. بیشتر صاحب نظران معتقدند که این رسم از زمانهاى اول حکومت خلفا شروع شد؛ آنها مسجد را محل امنى براى نگهدارى ثروت ملى مى­دانستند.

رابطه بین مسجد و اقتصاد از منظر دیگری نیز مورد تأمّل است. قرآن کریم به مسلمانان دستور می­دهد: «فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ...؛ هنگامی که نماز پایان یافت، در زمین پراکنده شوید و از فضل خدا بطلبید»[47]. مفسران در تفسیر این آیه شریفه می­نویسند: «أی: إِذَا صَلَّیْتُمُ الْجُمُعَةَ وَ فَرَّغتُم عَنها تَفرَّقُوا فِی الأرضِ وَ اُطلِبُوا الرّزقَ فِی الشِّراءِ وَ البیع؛ پس از ناز جمعه، در زمین پراکنده شوید و با خرید و فروش، طلب رزق کنید.»[48] در برخی از روایات نیز برای کسب رزق حلال، به همین آیه شریفه استشهاد شده است.[49]

در گذشته، در کنار مساجد شهر، مسجدِ بازار هم وجود داشت که بیشتر افراد شرکت‌کننده در آن، بازاری بودند. این مساجد، به غیر از مساجد محلّات بود. در این مساجد، بیشتر بازاریان شرکت داشتند و بیشتر اخبار تخصّصی حوزه تجارت و گزارشات مربوط به بازار و اوضاع اقتصادی، در این مساجد بیان می‌شد. برخی از کسبه و بازاریان، ساعاتی را برای آموختن احکام معاملات و بیع و شراء اختصاص می­دادند.[50] براین اساس، اکثر تجّار و بازرگانان به محض اینکه وارد شهرها مى‏شدند به مساجد بازارمراجعه مى‏کردند. حضور این تجّار و بازرگانان در مسجد بازار، نشان از ورود کالاهاى جدیدى داشت که به محض فراغت از نماز، خریداران کالا وارد گفتگو و مذاکره براى خرید و فروش یا مبادله مى‏شدند. اگر چه به طور مستقیم، خرید و فروش در داخل مسجد انجام نمى‏گرفت و هنگام حضور در مسجد، اصل همه کارها بر محور عبادت و نیایش بود، امّا دید و بازدید و گفت‌وگو براى تبادل و خرید کالاها، بعد از انجام اعمال عبادى صورت مى‏گرفت. نکته قابل توجه این که خدمات بین مساجد و بازرگانان متقابل بوده است. یعنى همچنان که مسجد در امر اقتصادى به کمک تجّار و بازرگانان می­شتافت، بازرگانان نیز نقش مهمى در گسترش اسلام و ساخت مساجد در مسیر حرکت کاروانهای تجاری و دیگر سرزمین‏هاى دور دست داشتند.

اگر کاروانهاى بازرگانان مسلمان در یک محل چند بار فرود مى‏آمدند، در آنجا مسجدى مى‏ساختند تا محل تجمّع آنان باشد. چیزى نمى‏گذشت که مردم محل به این مسجد روى مى‏آوردند و به اسلام مى‏گرویدند. راههاى بازرگانى، راههاى اسلام در آسیا بود، چنانکه در آفریقا نیز راه آشنایی مردم با اسلام همین طور بود.

امروزه فعالیتهای اقتصادی مساجد با مشارکت و همیارى مردم، بیشتر در قالب تشکیل صندوقهای قرض الحسنه و حمایت و دستگیری از محرومان جامعه در مشکلات صورت می­گیرد.

ارائه خدمات مالی اعم از حفظ سپرده‏هاى مردم و واگذارى وام بدون بهره از طریق شوراى صندوق قرض‏الحسنه انجام می پذیرد. این سنت حسنه قرون متمادى است که بین مؤمنین نمازگزار مساجد انجام مى‏شود.

با توجه به تأکیدات فراوان آیات و روایات درباره منع انجام معاملات ربوی، تشکیل صندوقهاى قرض‏الحسنه از بهترین روشهاى اقتصادى براى رفع احتیاجات مالى و اقتصادى مردم است که خاستگاه اولیه تشکیل این نوع صندوقهاى خیریه و قرض‏الحسنه، مساجد بوده‏اند. انجام این عمل ارزشمند اقتصاد اسلامی، موجب توسعه اقتصادی و تأمین نیازهای مالی و اقتصادی مردم شهرها و محلّه­ها می‌شود. این فعّالیّت مسجدی، انگیزه­سازی برای روحیّه خودیاری در مردم و انجام امور داوطلبانه اقتصادی در سطح جامعه را باعث خواهد شد. توجّه به این سنّت حسنه و آموزش تعالیم آن به نمازگزاران و حاضرین در مسجد، در دوران مقاوم‌سازی اقتصاد و گذشتن از دوران ریاضت‌های اقتصادی بسیار مهم است. این آموزه اقتصادی در درمان بسیاری از آفت‌ها و استثمارهای اقتصادی جوامع اسلام، مانند ربا بسیار مؤثّراست؛ زیرا وقتی قرض الحسنه مورد توجّه قرار نگیرد، ربا اقتصاد جوامع را فرامی‌گیرد. در صورتی که ربا در آموزه‌های اسلامی به شدّت نکوهش شده است.[51] بنابراین، قرض الحسنه و اشاعه و تبیین آن در کنار فعّالیّت‌های مسجدی، موجب می‌شود تا اقتصاد جامعه اسلامی از آسیب‌های متعدّد اقصادی مانند ربا، استثمار مالی و ذخیره‌سازی و ناکارآمدی منابع اقتصادی و... مصون بماند.

همچنین دیگر از فعالیتهای اقتصادی مساجد، امور عام المنفعه با محوریت مسجد است. تشکیل برخی فروشگاه­ها و تعاونى‏هاى مصرف محلّه نیز توسط هیئت امناء مساجد برای رفع نیازهاى ضرورى جمعیت، حوالى مسجد انجام مى‏شود.

نوع دیگر کارهاى اقتصادى که عمدتاً در مساجد صورت مى‏گیرد و بیشتر جنبه خیرخواهانه و بشر دوستانه دارد، جمع آورى پول براى مستمندان و نیازمندان، خرید جهیزیه براى خانواده‏هاى کم درآمد و فقیر، پیدا کردن کار براى بیکاران و نیز جمع آورى کمک و اعانه براى ساخت کارگاه­هاى تولیدى و مراکز کوچک اقتصادى که در امر کمک­رسانى و با هدف خیرخواهانه و فى سبیل‏الله است. در ادوار گذشته که مساجد در مرکز شهر و بازار در کنار آن ایجاد مى‏شد، اکثر مساجد داراى حجره‏ها و مغازه­هایی بوده‏اند که درآمد حاصل از اجاره یا تجارت آنان براى مسجد هزینه مى‏شد، این درآمدها بخشى از فعالیت‏هاى اقتصادى مسجد را تشکیل مى‏داد که در راه کارهاى عام‏المنفعه یا تعمیر، نگهدارى و توسعه مساجد یا در امر کمک به ابن‏سبیل و فقیران و مستمندان هزینه مى‏شد.

 5. مسجد، مرکز دادخواهی و قضاوت

 به گواهی تاریخ، مسجد نخستین مکانی است که پیامبراکرم(ص) در آن به قضاوت و دادخواهی و حلّ و فصل اختلافات، منازعات و صدور احکام قضایی پرداختند، مکان دیگری جز مسجد برای قضاوت آن حضرت نقل نشده است.

یکی از دلایلی که پیامبر اعظمo مسجد را جایگاه قضاوت قرار دادند، این بود که همه‌ افراد از قوی و ضعیف، توانگر و بینوا و کوچک و بزرگ، شاهد اقامه‌ عدل و اجرای احکام الهی باشند و به آن روی آورند که این موضوع، تهذیب نفوس را موجب خواهد شد.[52]از سوی دیگر، چون در سرزمین‌های اسلامی، آیین دادرسی بر مبنای اصول و قواعد اسلامی بود، تشکیلات خاصّ و مکان ممتازی به­جز مسجد برای قضاوت وجود نداشت. این روند در زمان خلفای راشدین هم ادامه داشت.

 قضاوت، پس از نبیّ مکرّم Jهمچنان در مسجد انجام می‌شد و این امر، به قدری رایج بود که بعد از پیامبر گرامی Jاین سیره در زمان خلفای راشدین ادامه داشت تا جایی که در مورد قضاوت امام علی Aچنین آمده است: «أنَّهُ کَانَ یَفعلُ ذَلِک فِی مَسجدِ الکُوفة، وَ لَهُ بِهِ دکة معروفة بدکّة القَضاء؛ در مسجد کوفه، محلّی برای قضاوت امام علی(ع) بود که معروف به "دکّةالقضاء" بوده است».[53]

 در روایتی  به نقل از امام علی(ع) چنین آمده است: «به آن حضرت گزارش رسید که شریح قاضی امر قضاوت را در خانه­اش انجام می­دهد، فرمود: «یا شُرَیح! إجلس فی المسجد، فانّه أعدل بین الناس و انّه وَهْنٌ بالقاضی أن یجلس فی بیته؛ ای شریح، در مسجد قضاوت کن که این عمل برای اجرای عدالت بین مردم بهتراست. نشستن در خانه و قضاوت کردن موجب وهن قاضی است».[54]

قرار دادن مسجد به عنوان محلّ قضاوت تا مدّت‌ها ادامه داشت و بیشتر قاضیان در مسجد به داوری می‌پرداختند تا این که «ملک عادل نورالدین زنکی» محلّی را در دمشق به قضاوت اختصاص داد و نام آن را «دارالعدل» نهاد. پس از این، ایّوبیان در مصر این کار را تعقیب کردند و مکان‌هایی را به امر قضاوت اختصاص دادند.[55]

با گسترش جمعیت مسلمانان و کثرت منازعات و اختلافات، سازمان­هایی به امر قضا در جامعه اسلامی پرداختند. پس از برقراری جمهوری اسلامی ایران، قوه قضائیه، یکی از قوای سه گانه نظام حکومتی، این امر برعهده گرفت. امروزه، جلسات شوراهای حلّ اختلاف با نظارت قوه قضائیه نیز در مسجد تشکیل می­گردد. لازم به ذکر است که برخی از علما قایل به کراهت قضاوت در مسجد هستند.[56]

مراد از قضاوت در مسجد، آن است که قاضی در این مکان مقدّس که بیت‌الله است، بنشیند و خصومت بین دو طرف دعوا را حلّ‌ و فصل کند. به‌طور کلّی دلایل، حکایت از آن دارد که اصل «قضاوت در مسجد»، به همین معنا، مورد اتّفاق همه علما است. از این­رو، هیچ فقیهی به حرمت قضاوت در مسجد قائل نیست و البتّه قائل به وجوب هم نداریم. همه‌ فقها، قضاوت در مسجد را جایز می‌دانند.

افزون بر مطالب بیان شده، قضاوت در مسجد از نظر روانی هم برای طرفین دعوا و هم برای قاضی، آرامش بیشتری را به دنبال دارد؛ زیرا همگان به مقدّس‌ بودن این مکان ایمان دارند و فضای مسجد خود به‌ خود باعث می‌شود افرادی که در آنجا حضور پیدا می‌کنند، از مسائلی نظیرِ دروغ‌ گفتن، شهادت به باطل و سوگند دروغ پرهیز کنند. این امر باعث می­شود که قاضی بحقّ قضاوت کند.

6. مسجد، پایگاه نظامی

به گواهی تاریخ، مسجد در صدر اسلام، محل برافراشته شدن پرچم سپاه اسلام و اعزام آنان به جبهه­های نبرد بوده است. پیامبر اکرم(ص)، خطبه­هاى آتشین خود را که براى اعزام مسلمانان به جهاد و مبارزه با کفر و شرک بود، در مساجد ایراد مى­کردند و حتّى آمادگی­هاى قبل از اعزام هم در مسجد شکل مى­گرفته است. در زمان خلفای راشدین و حتی امویان هم مسجد از این نظر فعال بود.

همواره مسجد، جایگاه گفتگو و مشورت در رویدادها بوده است و مهم­ترین این مشورتها در حوزه نظامی و غزوات و تنظیم سیاسست­های دفاعی انجام می­شده است.

شواهد گویایى نشان می‌دهد که مسلمانان حتّى در خصوص مسائل نظامى نیز در مسجد به مشورت می‌پرداختند. مسجد، خانه آشنایى با دردها و مشکلات اجتماعى و چاره اندیشى براى رفع آنها است.

امام خمینیH در گفتاری به این نقش مسجد تأکید کرده‌اند و فرموده‌اند: «این مسجد الحرام و مساجد در زمان رسول اکرمo، مرکز جنگ‏ها و سیاست‏ها و مرکز امور اجتماعى و سیاسى بود. این طور نبوده است که در مسجد پیغمبر، همان مسائل عبادى نماز و روزه باشد؛ مسائل سیاسى‏اش بیشتر بود. اسلام مى‏خواهد که مردم آگاهانه براى مصالح خودشان و براى مصالح مسلمین در آنجا فعّالیّت کنند».[57]

بدون تردید، جامعه­ای که در راه تحقّق ارزشهای اسلامی گام برمی­دارد، هیچ­گاه از دستبرد و تجاوز دشمنان دین ایمن نمی­ماند؛ این رهنمود قرآن است که: «وَ لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ حَتَّى یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ؛ کافران همواره با شما می­جنگند، تا آن­گاه که شما را از دینتان برگردانند.»[58] از سوی دیگر، در جهاد اسلامی رسیدن به پیروزی، همواره در گرو برخورداری از نیروهای رزمنده مؤمن، معتقد و مکتبی است. مسجد در این زمینه، نقشی حیاتی را ایفا می­کند؛ زیرا در حقیقت رزمندگان مدافع اسلام، پرورش یافته مساجدند. این مسجد است که در فضای قدس و طهارت و شکوفائی علمی، فرهنگی و تربیتی خود، بذر ایمان، آگاهی و روشن­بینی را در جان و دل جوانان حقجو می­پرورَد. دست پرورده­های مسجد، گاه چنان به بار می­نشینند که حتّی مربّیان خود را هم دچار شگفتی می‌کنند. آنان در نهایت، خارِ چشم دشمنان دین و مایه عزّت و آبروی مسلمانان می‌شوند. خدای تعالی ستم‌ستیزی این‌گونه مسلمانان پارسا و جهادگر را چنین ترسیم می‌نماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سیماهُمْ فی‏ وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى‏ عَلى‏ سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظیماً؛ محمّد Jپیامبر خداست و کسانى که با او هستند، بر کافران، سخت‌گیر [و] با همدیگر مهربان هستند. آنان را حال در رکوع و سجود مى‏بینى. آنان فضل و خشنودى خدا را خواستارند. علامتِ [مشخصّه‏] آنان بر اثر سجود، در چهره‏هایشان مشخّص است. این صفت آنها در تورات و مَثَلِ آنها در انجیل است که چون کِشته‏اى است که جوانه خود برآوَرَد و آن را مایه دهد تا ستبر شود و بر ساقه‏هاى خود بایستد و دهقانان را به شگفت آورد تا از [انبوهىِ‏] آنان [خدا] کافران را به خشم دراندازد. خدا به کسانى از آنان که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏اند، آمرزش و پاداش بزرگى وعده داده است».[59]

بنابراین، مسجد از یک سو، مهد و پرورش‌گاه نیروهای مدافع اسلام بوده است و از سوی دیگر، به هنگام بروز جنگ و پیدایش ناامنی در جامعه، مسجد بسان پایگاه و سنگری استوار برای رزمندگان اسلام در عصر رسول خداJ عمل می‌کرده است. چنان‌که واقدی در کتاب مغازی در شرح حوادث جنگ اُحد چنین می‌گوید: «بزرگان اوس و خزرج، مانند سعدبن‌عباده، سعدبن‌معاذ و اسیدبن‌حضیر همراه عدّه‌ای، در حالی که مسلّح‌شدن بودند، شب جمعه را در مسجد کنار خانه پیامبر اکرمJ گذراندند. به دلیل اینکه از شبیخون مشرکان بیم داشتند، شب جمعه از مدینه پاسداری کردند تا آنکه صبح شد».[60]

علاوه بر این، در هر مسجدی، نقطه‌ای بنام محراب ساخته می‌شود. محراب از مادّه حرب به معنای جنگ است و این موضوع به این مناسبت است که مسلمانان این نکته را در مساجد در نظر داشته باشند که برای نیل به کمالات مورد نظر و تحقّق ارزش‌های اسلامی و دفاع از کیان اسلام و حفظ جامعه اسلامی، از گزند دشمنان، گاهی راه دیگری جز جنگ با دشمنان داخلی و خارجی وجود ندارد.[61]البتّه این بدین معنا نیست که اسلام جنگ طلب باشد؛ بلکه اسلام صلح و صفا و همزیستی مسالمت‌آمیز با بقیّه مذاهب و ادیان را در قدم اوّل پیشنهاد می‌کند. بنابراین، در قرآن کریم می‌خوانیم: «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ؛ و اگر به صلح گراییدند، تو [نیز] بدان گراى و بر خدا توکّل نما که او شنواى داناست».[62]

مسئله جنگ و جهاد در اسلام، احکام و شرایط خاصّ خودش را دارد که در شرایط اضطراری به عنوان آخرین راه‌حل تشریع شده است. تبلیغات مسجد، مسئله جنگ را در شرایطی که راه دیگری غیر از جنگ وجود نداشته باشد، به عنوان یک مسئله فراموش نشدنی در ذهن‌ها زنده نگه می‌دارد و همزمان، فرهنگ ایثار، فداکاری، جهاد و شهادت را که مایه عزّت و سرافرازی مسلمانان است، شکوفایی می‌بخشد.

به خاطر رابطه تنگاتنگ مسجد با جبهه و جنگ است که مسجدیان از عبادت‌های عاشقانه‌اش و ارتباط با خدای تعالی بهره گرفته و با دعاهای خالصانه‌شان پشتوانه عظیم برای جبهه‌های نبرد را فراهم می‌آورده‌اند. آنان با دعاهای خود از یک طرف، باران عنایت‌ها و الطاف الهی را بر جبهه‌ها نازل می‌کردند و از طرفی، با این کار همراهی و همدلی خود را با رزمندگان اسلام نشان می‌دادند تا آنان با شور و دلگرمی به جهاد مقدّس خود ادامه دهند.[63]

در عصر حاضر نیز از آغاز اوج­گیری انقلاب اسلامی ایران تا کنون، جلوه­های پر فروغی از نقش مسجد در این زمینه رخ نموده است. بنابراین می­توان گفت: مسجدی که مهد و پرورش‌گاه نیروهای مدافع اسلام است و نیروهای بسیج مردمی در آن گرد هم می­آیند، تا از امنیّت و آسایش مردم پاسداری کنند، در واقع یکی از شاخصه­های مسجد طراز اسلامی را داراست.

 

 

 

7. مسجد، کانون تربیت و آموزش

الف) کارکرد تربیتی مسجد

در صدر اسلام و در طول تاریخ با توجه به سفارش مؤکد قرآن کریم مبنی بر لزوم تقدم «تزکیه» بر «تعلیم»، کارکرد و قابلیت­های تربیتی مسجد، در صدر امور قرار می­گرفت.

تربیت، در لغت به معنای رشد و پاکیزه کردن است. در اصطلاح، تربیت عبارت است از تبدیل قوه­ها به فعلیت و استخراج نیروها و استعدادهای درونی انسان که سبب شکوفایی و پرورده ساختن است.[64]

تربیت‌، از ارکان‌ حیات‌ اجتماعی‌ انسان‌ است؛ از‌این‌رو، توجّه‌ به‌ ابعاد مختلف‌ تربیتی‌، توجّه‌ به شخصیّت‌ والای‌ انسان‌ است‌. نکته دارای اهمّیت‌ در اصول‌ تربیتی‌ این‌ است‌ که‌ «محیط‌ زیست»، یکی‌ از عوامل‌ تأثیرگذار است و می‌تواند کفه‌ ترازوی‌ تربیت‌ را به‌ نفع‌ خود سنگین‌ نماید. بنابراین،‌ «مساجد» یکی‌ از محورهای‌ تربیتی‌ قابل‌ توجّه‌ هستند و از آنجایی‌ که‌ امور تربیتی‌، بیشتر با روان‌ انسان سر و کار دارند، حضور در جمع‌ تربیت‌ شده‌ای‌ که در مراسم‌های مسجد شرکت‌ می‌کنند، می‌تواند راه‌ آسانی‌ برای‌ کسب‌ آداب‌ و اخلاق مقبول‌ جامعه‌ اسلامی‌ باشد.[65]بنابراین مسجد علاوه بر آثار عبادی با گستره فعالیتها و مفاهیم حاشیه­ای، در امور تربیتی نیز نقش مهمی ایفا می­کند.

«مسجد»، به‌ عنوان‌ یک‌ مکان‌ تربیتی،‌ دارای‌ دو جلوه‌ فردی و جمعی است؛ یعنی‌ اینکه‌ دو نوع‌ رفتار می‌تواند در آن‌ جلوه‌گر شود که‌ در امر تعلیم‌ و تربیت‌ و جهت‌دهی‌ رفتارهای‌ فردی‌ و جمعی‌ افراد بسیار مؤثّر است‌. هنگامی‌ که‌ انسان‌ها به‌ صورت‌ جمعی‌ به‌ برگزاری‌ مناسک و انجام‌ فرایض‌ می‌پردازند، رفتارهای‌ جمعی‌ ظاهر می‌شوند و هنگامی‌ که‌ به‌ صورت ‌غیرجمعی‌ و به‌ شکل‌ فردی‌ در مسجد حضور پیدا می‌کنند، خودبه‌خود به‌ محاسبه‌ و بررسی ‌رفتارهای ‌شخصی‌ و فردی‌ می‌پردازند.[66]گرچه‌ می‌توان‌ گفت‌ که عبادت‌ در هر مکانی،‌ نیاز روحی‌ انسان‌ را به‌‌طور نسبی‌ تأمین‌ می‌کند؛ ولی‌ مسجد و عبادتگاه‌، جایگاه‌ بهتری برای این ‌امر است‌ و نیاز انسان‌ را کامل‌تر تأمین‌ می‌کند. بنابراین،‌ انسان‌ بنا به‌ فطرت‌ خویش،‌ معبد و مسجد را دوست‌ دارد و تاریخ‌ هم ‌نشان‌ می‌دهد که‌ معبد همواره‌، همراه‌ و همزاد انسان‌ بوده‌ است‌.[67]

در دنیایی که هدف و فلسفه زندگی گم شده است و پذیرش حیات پوچ و بیهوده، زمینه‌ساز پیامدهای نامطلوبی شده است (که به ‌صورت‌های گوناگون در زمینه‌های فردی و اجتماعی بروز می‌کند)، فقط دین و تربیت دینی است که عامل هدایت انسان در مسیر زندگی محسوب می‌شود. افراد بسیاری از شکاف بین نسل‌ها، دین‌گریزی جوانان، بحران هویّت دینی و... سخن می‌گویند؛ امّا بیان این سخنان و حسّاسیّت‌ها و ایجاد ناامیدی کافی نیست و باید بیشتر از گذشته و جدّی‌تر به تربیت دینی درست اقدام نمود. باید فضاهای مساعد برای پرورش حسّ دینی اقشار مختلف جامعه، به‌ویژه جوانان، را مورد تحلیل قرار داد تا زمینه مطلوب تربیت دینی فراهم شود. یکی از این فضاها، مسجد است. تربیت دینی، فقط با کمک مدرسه صورت نمی‌گیرد؛ در هر جامعه، نهادها و مؤسّسه‌های مختلف دینی نیز متولّی چنین امر خطیری هستند که از آن جمله می‌توان به مؤسّسه‌ها و کانون‌های مذهبی و مسجد نیز اشاره کرد. نقش مسجد، میان محافل دینی برجسته است؛ زیرا در چنین مکانی، صحنه‌های حقیقی دین آشکار می‌شود و وابستگی و گرایش انسان‌ها به مرزهای عقیدتی تذکّر داده می‌شود.[68]

آثار تربیتی، اخلاقی و رفتاری مسجد عبارت‌اند از: ایجاد آرامش، پرهیز از گناه‌، بعد تربیتی‌ ارتباط‌ با دوست‌ خوب، پرورش‌ روح‌ جمع‌گرایی‌، پرورش‌ روح‌ تعهّد، پرورش‌ روح‌ تواضع‌ و فروتنی.‌ در این بخش، به اختصار، به تشریح هر کدام می‌پردازیم:

1ـ ایجاد آرامش روح‌

سلامت روح، آرامش خاطر و زندگی فارغ از نگرانی و گرفتاری از نیازهای اساسی بشر هستند. روان‌شناسان برای تأمین بهداشت روانی افراد تلاش می‌کنند که باورها، عواطف و رفتارهای نادرستی را بشناسند که باعث بیماری‌ها و ناراحتی‌ها می‌گردد. آنها در پی تغییر این عامل‌ها و یافتن قاعده‌هایی برای زیست بهتر هستند. یکی از بهترین راه‌ها برای این مقصود عمل به فرمان خالق روح انسان است؛ زیرا او نیازهای انسان و قوانین حاکم بر جهان را بهتر از هر کس دیگری می‌داند. بسیاری از روان‌شناسان به این نتیجه رسیده‌اند که تنها روزنه‌ امید برای رهایی از ناراحتی‌ها، ایمان به خدا و اعتقاد به قدرت مافوق انسان است.[69]معبد در ادیان و به‌ویژه مسجد در اسلام، بهترین مکان برای حفظ ایمان، اعتقاد به خدا و ارتباط با مبدأ قدرتمند و مافوق انسانی است.

مسجد، نماد رابطه انسان با خداست و حضور در آن نشانه‌ای از ایمان به خداوند است. رسول خداJ می­فرماید: «وقتی مردی در رفت‌وآمد به مسجد مداومت دارد، گواهی دهید که او فردی مؤمن است».[70]

به یقین افراد با ایمان روحی، مطمئن‌تر، اعصابی آرام‌تر و قلبی سالم‌تر دارند؛ زیرا انسان مؤمن همواره مورد لطف الهی قرار می‌گیرد و خداوند آرامش بر آنان نازل می‌کند قرآن کریم می‌فرماید: «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا مَعَ إِیمَانِهِمْ؛ او کسی است که آرامش را در دل‌های مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمان­شان بیفزاید».[71]

استاد مطهّری می‌نویسد: «آمار نشان می‌دهد که همه بیماران روانی یا بیشتر آنان در میان طبقه‌‌ای هستند که از ایمان به خدا و اعتقاد خالص به مبدأ متعال بی‌بهره‌اند. منشأ این بیماری‌های روانی احساس محرومیّت‌ها و مصونیّت‌های اجتماعی است. ایمان، حکم داروی پیش‌گیری را دارد. با وجود ایمان، محرومیّت‌ها انسان را از پا در نمی‌آورد و تعادل او را محفوظ می‌دارد».[72]

فضای مسجد، فضایی نورانی و الهی است و بر همین اساس، بر روح انسان تأثیرگذار می­گذارد. پیامبر اسلامJ می‌فرماید:«مَنْ کَانَتِ الْمَسَاجِدُ بَیْتَهُ ضَمِنَ اللَّهُ لَهُ بِالرَّوْحِ وَ الرَّاحَةِ؛ هر کس که مساجد را خانه خودش قرار دهد، خداوند آرامش روحی و روانی را برای او ضمانت می­کند».[73]

معصومانD در سخنان‌ خویش‌، مسجد را پناهگاه‌ مؤمن‌ دانسته‌اند. پناهگاهی‌ که‌ انسان‌ را از دغدغه‌ و اضطراب‌ نجات‌ می‌دهد و به‌ آرامش‌ و سکون‌ می‌رساند. پیامبراکرمo ‌می‌فرمایند: «مَا جَلَسَ قَوْمٌ فِی مَجْلِسٍ مِنْ مَسَاجِدَ اللَّهِ تَعَالَى یَتْلُونَ کِتَابَ اللَّهِ وَ یَتَدَارَسُونَهُ بَیْنَهُمْ إِلَّا نَزَلَتْ عَلَیْهِمُ السَّکِینَةُ وَ غَشِیَتْهُمُ الرَّحْمَةُ وَ حَفَّتْهُمُ الْمَلائِکَةُ وَ ذَکَرَهُمُ اللّه‏ُ فیمَنْ عِنْدَهُ؛ قومی [با یکدیگر] در مسجدی از مساجد خداوند متعال برای تلاوت و آموختن قرآن ننشینند؛ مگر آن که آرامش بر ایشان نازل و رحمت الهی شامل حال آنها شود و خداوند از آنها در میان کسانی که نزد او هستند، یاد می­کند».[74]

مسجد، «افسردگی‌» را که‌ یک‌ بیماری‌ روحی‌ است‌، برطرف‌ می‌کند و شادمانی‌ و نشاط‌ را جایگزین‌ آن‌ می‌سازد. امام‌ صادقA به‌ مسلمانان‌ سفارش‌ می‌کنند که‌ هنگام‌ رویارویی‌ با مشکلات‌ و اندوه‌های‌ دنیوی،‌ به‌ نماز و مسجد پناه‌ ببرند.[75]

نقل است که شیخ الرئیس ابوعلی سینا برای ابو سعید ابوالخیر نوشت: چه لزومی دارد، مردم همه در مسجد اجتماع کنند، با اینکه خداوند از رگ گردن به انسان نزدیکتر است. «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِید؛ ما از رگ گردن هم به او نزدیک‌تریم».[76] هرجا که باشی اگر رابطه‏ات با خدا برقرار باشد، نتیجه خواهی گرفت. وی در پاسخ نوشت: اگر چند چراغ در یک‏جا روشن باشد، اگر یکی از آنها خاموش شد، چراغهای دیگر روشن است، ولی اگر همان چراغها هر کدام در یک اطاق باشد، اگر یکی از آنها خاموش شد، آن اتاق در تاریکی فرو خواهد رفت. انسانها نیز این‏گونه‏اند؛ تربیت سیاسی که در مسجد ارائه می‏شود، به دلیل ماهیت مذهبی آن می‏تواند نسلی را پدید آورد که پشتوانه جامعه دینی باشند و در برابر حوادث سیاسی هوشیاری لازم را داشته باشند. بعضی گناهکارند، اگر تنها باشند، شاید موفق به کسب فیوضات الهی نشوند، ولی اگر در جمع باشند، شاید خداوند به برکت افراد دیگر، آنها را هم مشمول برکات خود سازد.[77]

استاد مطهّریH می­گوید: «اگر بشر خیال کند که با رسیدن به ثروت و رفاه به مقام آسایش می‌رسد و از اضطراب و ناراحتی و شکایت بیرون می‌آید، اشتباه کرده است. فقط با یاد خداست که دل‌ها آرامش پیدا می‌کند. بسیاری از مکتب‌ها، تکیه روی دور ماندن انسان از اصل خود دارند. مکتب‌های دیگری هستند که تکیه انسان، روی درد انسان است برای خلق خدا، نه درد انسان برای خدا. دیگری می‌گوید: انسان و سوّمی می‌گوید: خدا و انسان؛ در حالی که خدا و انسان از یکدیگر جدا نیست تا خدا نباشد، انسان هم نیست، تا آن درد، خدایی را که در انسان است نشناسد و تا انسان به سوی خدا نرود، درد انسانی او هم به جایی درمان نخواهد شد. انسانیّت، درد خداست؛ درد انسان از درد خدا [داشتن] است».[78]بنابراین، چون مسجد محلّ ذکر خدا، قرائت قرآن و نماز است، بهترین مکان نیز برای آرامش دل خواهد بود.

در اینکه مسجد، چگونه آرامش روح می‌آورد و روان انسان را سیراب می‌کند، راهکارهایی وجود دارد:

الف) راهکارهای معرفتی

منظور از معرفت، شناخت خود، خدا و نیز جهانی است که در آن زندگی می‌کنیم. شناخت صحیح و ارزشیابی دقیق انسان از رویدادهای زندگی، می‌تواند نقشی بسیار مهمّ در سلامت روحی داشته باشد. دنیا، همیشه همراه با گرفتاری‌هاست؛ امّا این مشکلات به‌طور مستقیم انسان را ناراحت نمی‌کنند؛ بلکه طرز تفکّر و نحوه برخورد فرد با مشکل است که اهمیّت دارد و می‌تواند زندگی فرد را از مشکل رها سازد. برای مثال، اگر فرد بیمار از خوردن برخی غذاها پرهیز کند یا داروهای تلخ و تند را بخورد، بهبود می­یابد و چه بسا به جای ناراحت شدن از تلخی دارو، خوشحال هم باشد که بیماری را از خود دور کرده است.

این همان شناختی است که می‌تواند راه صحیح زندگی را به انسان بیاموزد و نیز با تغییر شناخت، از شناخت مادّی به سوی اعتقاد به خداوند و شناختن این که جهان، فعل خداوند و ناشی از اراده اوست، می‌توان بهداشت روانی افراد را تأمین کرد. رابطه و أنس فرد با مسجد، در بسیاری از مؤلّفه‌های معرفتی، مانند ایمان و اعتقاد صحیح، کسب دانش و غیره می‌تواند نقشی اساسی و تقویّت کننده ایفا کند.

ب) راهکارهای عاطفی

منظور از راهکارهای عاطفی، مؤلّفه‌هایی است که احساسات فرد را نشان می­دهد؛ مانند ترس، وحشت، شادی، غم و رضایت.[79]گرایش‌های عاطفی افراد نیز همواره بر نگرش‌های شناختی آنها مبتنی است. برای مثال، افراد با ایمان در آرامش روحی و روانی به­سر می‌برند و همواره نوعی رضایت در آنان به چشم می‌خورد. ارتباط با مسجد هم، می‌تواند نقشی مستقیم و اساسی در شادی، نشاط و امیدواری افراد داشته باشد.

ج) راهکارهای رفتاری

منظور، رفتار و اعمالی است که افراد بر اساس نگرش‌های شناختی و عاطفی انجام می‌دهند؛ مثل بسیاری از وظایفی مانند: استعانت از نماز و صبر، استفاده از روزی‌های پاک و حلال که خداوند برای افراد مؤمن مقرّر می‌فرماید.[80]

با توجّه به عقاید انسان و احساسات صحیح عاطفی، ارتباط با مسجد در این­گونه موارد تأثیری مثبت دارد. کسب روزی پاک با وجود ارتباط با مسجد و آموزه‌هایی که در این باره وجود دارد، با کسب روزی از شیوه‌های دیگر متفاوت خواهد بود. همچنین، حضور زنان در مسجد با لباسی خاصّ، نقشی مهمّ در شخصیّت آنان دارد. به همین ترتیب، آراستگی مردان و لباس­های نظیف و زیبا پوشیدن و استعمال بوی خوش و نیز روابط اجتماعی مناسب با افراد مسجدی، می‌تواند شخصیّت رفتاری انسان را زیباتر کند.

پرهیز از گناه‌

بر اساس‌ حدیثی‌ متواتر از امام‌ علیA، مسجد، در جایگاه‌ اصیل‌ خویش‌، روح‌ پرهیز از گناه ‌و دوری‌ از سرکشی ‌را در دل‌ و جان‌ مؤمنان‌ می‌دمد و آنان‌ را به‌ زیور «حیای‌ اسلامی‌» آراسته ‌می‌کند‌ و جامه‌ «خشیت‌ از خدا» را به‌ آنان‌ می‌پوشاند. ‌هنگامی‌ که‌ مؤمن‌ وارد مسجد می‌شود، فضایی‌ آکنده‌ از قدس‌ و طهارت‌ او را در برمی‌گیرد. خانه‌ای‌ ساده‌ و به دور از پیرایه‌های‌ مادّی‌ که مملوّ از جاذبه‌های‌ معنوی‌ و الهی‌ است. پس،‌ فرد مؤمن‌ هنگامی‌ که‌ در این‌ مکان‌ مقدّس‌ قرار می‌گیرد، سعی‌ می‌کند به‌ گناه‌ آلوده‌ نشود و تمام ‌اعضاء و جوارح‌ خود را از گناه‌ دور نگه‌ دارد و این‌ عمل،‌ نوعی‌ تمرین‌ در انجام ‌کارهای‌ خیر و دوری‌ از بدی‌ها است‌. پس‌، می‌توان‌ گفت‌ حضور در مسجد، تمرین‌ توجّه‌ به ‌خدا‌ و آزمون‌ ترک‌ دنیاست‌.

طبق روایتی که از امام علی(ع) نقل شد، تأثیرات رفتاری که حضور در مسجد برجای می‏گذارد، می‏تواند جامعه دینی را از فساد و گناه پاک کرده و مسلمانان را به سمت یک جامعه سالم هدایت کند: «اَوْ کَلِمَةً تَرُدُّهُ عَنْ رِدی اَوْ یَتْرُکُ ذَنْبا خَشْیَةً اَوْ حَیاءً؛ یا کلماتی می‏شنود که او را از فساد و گناه باز می‏دارد. و یا به خاطر ترس [از خدا] یا حیا و آبرو، گناهی را ترک می‏کند».[81]بر این اساس، یکی از کارکردهای مسجد، نقش بازدارندگی آن در ارتکاب جرایم و گناهان است.
علمای‌ تربیتی‌ نیز معتقدند که‌ اجرای‌ مناسک‌ دینی،‌ نوعی‌ تمرین‌ برای‌ خویشتن‌‌داری‌ و تحمّل‌ قیود است‌ و می‌تواند مقاومت‌ در برابر جاذبه‌های‌ نفسانی‌ را افزایش‌ دهد و موانع‌ زندگی اخلاقی‌ را کم‌ کند.[82]آثار سازنده‌ و تربیتی‌ حضور در مسجد، رفته­رفته‌ به‌ دیگر اعمال‌ و احوال‌ مؤمن ‌نیز سرایت‌ می‌کند. حضرت علیA در روایتی فرمودند: خداوند ـ ‌تبارک و تعالى‌ـ به حضرت عیسى‌بن‌مریمA وحى فرمود که به جَماعت [و یا اَشراف] بنى‌اسرائیل بگو که جز با قلب­هایى پاکیزه و چشمان خاشع و دست­هاى پاکیزه، به خانه من وارد نشوند».[83]

بنابراین،‌ می‌توان‌ نتیجه‌ گرفت‌ که‌ نقش ‌مسجد، نقشی‌ تکمیلی‌ و ایجادی‌ در حیطه شکل‌گیری‌ و تقویّت‌ رفتارهای‌ مطلوب‌ است‌ و نه ‌فقط این که تثبیت­کننده رفتارهایی‌ باشد که‌ در مسجد رخ‌ می‌دهند.

ارتباط‌ با دوست‌ خوب‌

از مهم‌ترین روابط اجتماعی انسان، روابط دوستی است. هیچ فردی در زندگی اجتماعی از دوستان خوب بی‌نیاز نیست. دوست خوب، یاور انسان در مسیر راه سعادت و غم­خواری دلسوز در هنگام بروز مشکل­ها و سختی­ها است. داشتن دوستان مناسب باعث سلامت روحی و هویّت اجتماعی مناسب انسان می‌شود؛ به خصوص در دوره نوجوانی و جوانی، افراد به شدّت تحت تأثیر محیط و دوستان خود هستند. یکی از مکان­هایی که روایات آن را کانون یافتن دوست خوب و صمیمی می‌دانند، «مسجد» است. ازاین­رو یکی از نقشهای‌ تربیتی‌ مسجد، این‌ است‌ که‌ دلدادگان‌ خود را با انسان‌های‌ صالح‌ و برگزیده‌ پیوند می‌دهد. از نظر علمای‌ تربیتی‌، دوست‌ِ خوب‌ در سعادت‌ انسان‌ نقش مهمّی دارد؛ مسجد، بستری‌ مناسب است‌ تا میان‌ صالحان‌ و مؤمنان‌ جامعه‌، آشنایی‌ و پیوند ایجاد شود و شرایط‌ تربیت‌ و پرورش‌ روحی‌ و اخلاقی‌ انسان‌ فراهم‌ آید. مسجد پایگاهی دینی و فرهنگی است که نمازگزاران مؤمنی در آن رفت و آمد می­کنند و دوستی با این افراد، در بینش انسان مؤثر است. با ایجاد پیوند و آشنایی میان مؤمنان، نخبگان و صالحان جامعه، بستری مناسب برای پرورش و تربیت روحی انسان فراهم می­آید.

در روایتی از امام علیA برای حضور در مسجد هشت اثر نقل شده است:

«مَنِ اختَلَفَ اِلَی المَسجِدِ اَصابَ اِحدَی الثَّمانِ؛ اَخا مُستَفاداً فِی اللهِ، اَو عِلماً مُستَطرَفاً اَو آیَةً مُحکَمَةً اَو یَسمَعُ کَلِمَةً تَدُلُّ عَلی هُدیً، اَو رَحمَةً مُنتَظَرَةً، اَو کَلِمَةً تَرُدُّهُ عَن ردی، اَو یَترُکَ ذَنبا خَشیَةً اَو حَیاءً؛ کسی که به مسجد رفت و آمد می­کند، یکی از منافع هشت­گانه نصیب او می­شود: برادری مفید و باارزش در راه خدا، یا علم و دانش نو، یا دلیل و برهان محکم [برای تثبیت عقاید]، یا کلماتی که موجب هدایت شود [می­شنود]، یا رحمت مورد انتظاری [شامل حال او می­شود]، یا مواعظی که او را از فساد و گناه بازدارد، [می­شنود،] یا به خاطر ترس یا حیا و آبروی خود گناهی را ترک می­کند».[84]

امام علیA، اوّلین اثر ارتباط با مسجد را یافتن دوستان و برادران دینی مطرح می­فرمایند. دوستی­ای که بر محور دین و بندگی خدای متعال شکل گیرد، پایدار خواهد بود و به دور از هر‌گونه دغل و انحراف است. این دوستیِ ایمانی، در شکل دادن به هویّت اجتماعی نوجوان و جوان، قابلیّت زیادی دارد و هویّت اجتماعی با محوریّت ملاک‌های دینی و الهی را در فرد ایجاد می‌کند.

 ‌کسی‌ که با خوبان‌ معاشرت داشته باشد، حتّی‌ اگر به‌ این‌ درجه‌ از تکامل‌ هم‌ نرسیده‌ باشد که‌ به‌ سبب‌ ترس‌ از خداوند به‌ طرف‌ گناه‌ نرود، دست‌کم‌ به دلیل شرم‌ از برادران‌ دینی‌ خود، راه‌ انحراف‌ را در پیش‌ نمی‌گیرد.

در این مکان مقدس مؤمنان فرصت می‏یابند با جمعی آشنا شوند که از نظر دین و عبودیت با آنان همرنگ هستند و توان ایجاد گروه­های اجتماعی هماهنگ را دارند. بنابراین آنان می‏توانند از بین اهل مسجد برادران یا خواهران مناسبی، از حیث دینی، برای خود بیابند که طبعاً آثار آن در ابعاد اجتماعی بروز خواهد کرد.

امام صادق(ع) فرمود: «لا یَرْجِعُ صاحِبُ الْمَسْجِدِ باَقَلّ مِنْ اِحْدی ثَلاثِ خِصالٍ:... وَاِمّا اَخٌ یَسْتَفیدُهُ فِی اللّه‏ِ؛ اهل مسجد به کمتر از یکی از سه چیز از مسجد بر نمی‏گردد که یکی از آنها دوستی است که از او در مسیر خدا استفاده می‏کند».

پرورش‌ روحیّه‌ تواضع‌ و فروتنی

در نظام تربیتی اسلام، تواضع و فروتنی یکی از مهم­ترین ویژگی­های اخلاقی است که در سایه غلبه بر هوای نفس و تکبر، ایجاد می­شود. مسجد با شیوه­های گوناگون سبب تقویت فروتنی می­شود؛ زیرا مسجد تنها به گروه ویژه­ای از مسلمانان با سطح دانش و ثروت و جایگاه اجتماعی بالا تعلق ندارد، بلکه همه قشرهای جامعه اسلامی می­توانند برای اجرای مراسم دینی خود، در خانه خدا حاضر شوند. حضور همه طبقه­های اجتماعی در مسجد و ارتباط آنان با یکدیگر به ایجاد و روحیه فروتنی در انسان کمک می­کند. در مسجد، ثروتمندان با فقیران، عالمان با بی­سوادان و جوانان با پیرها در ارتباطند. بی شک، کسی که در جریان روابط اجتماعی با افراد گوناگون ارتباط داشته باشد و از نشست و برخاست با قشرهای متوسط و ضعیف خودداری نمی­کند، معمولاً از رفتارهای متکبرانه به دور می­ماند.[85] از سوی دیگر از نظر مقررات دینی در مسجد، همه افراد در یک سطح هستند و کسی حق ندارد نسبت به دیگران تکبّر ورزد. آداب و مقررات مسجد برای همه یکسان است و کسی امتیازی بر دیگران ندارد و همه باید آداب مسجد را رعایت کنند. در نماز جماعت همه به یک شکل و در یک قالب کلی نماز می­گذارند و کسی نمی­تواند با تکبر و غرور خود را از دیگران برتر بداند و خارج از این چارچوب رفتار کند. افزون بر اینکه نماز در مسجد سبب افزایش تقوا می­شود و تقوا نیز در ایجاد فروتنی نقش مهمی دارد. بنابراین، با توجه به جنبه های آموزشی و عبادی مسجد، باید گفت مسجد به عنوان مهم ترین پایگاه دینی با ایجاد و گسترش مفاهیم و تعالیم دینی در ایجاد فروتنی نقش مؤثری دارد.

پرورش‌ روحیّه‌ جمع‌گرایی‌

اثر سازنده تربیتی‌ دیگر مسجد، پرورش‌ روح ‌جمع‌گرایی‌ در مسلمانان‌ است‌. مسجد با ایجاد آشنایى و پیوند میان مؤمن با نخبگان و صالحان جامعه، بسترى مناسب براى پرورش و تربیت روحى، اجتماعى وى فراهم مى­کند. «انزواطلبی‌» و«جمع­گریزی‌»، بیماری‌ روحی‌ شناخته ‌می‌شود؛ در حالی‌ که‌ «اجتماعی‌ بودن‌« و«جمع‌گرایی‌« در حّد معقول‌ و مطلوب‌ آن‌، نشان‌ سلامت‌ روح‌ و روان‌ انسان‌ به‌ شمار می‌آید. بر این‌ اساس‌، مسجد با فراخوانی‌ پیوسته ‌مسلمانان‌ به‌ اجتماعات‌، روح‌ جمع‌گرایی‌، انعطاف‌ و نظم‌پذیری‌ را در آنان‌ تقویّت‌ می‌کند.

پرورش‌ روح‌ تعهّد

مسجد، به‌طور معمول جایگاهی‌ برای‌ طرح‌ مشکلات‌، دغدغه‌ها و نارسایی‌های‌ اجتماعی‌ است‌. بنابراین،‌ حضور فرد در چنین‌ مکانی‌‌ تقویّت‌ روح‌ تعهّد و دردمندی‌ را در وی‌ موجب می‌شود و در مقابل‌ نوعی‌ مبارزه‌ با روح‌ بی‌تعهّدی‌ و بی‌تفاوتی‌ محسوب می­شود. اگر در میان‌ افراد جامعه‌ای،‌ به­­ویژه‌ نسل‌ جوان‌‌، روح‌ بی‌تعهّدی‌ حاکم شود، آسیب‌های‌ اساسی‌ بر پیکر اجتماع‌ وارد خواهد شد.[86]

ب) کارکرد آموزشی مسجد

قرآن کریم می‌فرماید: «...قُلْ هَلْ یَسْتَوِى الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُون‏...؛ بگو ای رسول، آیا آنان که اهل دانش هستند با مردم نادان یکسان هستند؟»[87]

این آیه شعار بلند دین اسلام، در اصالت بخشیدن به علم و ارزش­گذاری صریح برای دانایی است. همین یک شعار حماسی، کافی است تا امتّی را به حرکت در آورد و آنان را در مسیر علم­آموزی تا مرحله جانبازی پیش ببرد.

در نظام تربیتی اسلام، کسب آگاهی و شناخت بر هر فرد به عنوان مقدّمه‌ ایمان شخصی و اجتماعی به اندازه‌ عقل او واجب است. بر همین اساس، تحصیل علم در میان مسلمان، وجوب عینی پیدا کرد و این موضوع، غیر از رشته‌های تخصّصی بود که گاهی وجوب کفایی و گاهی وجوب عینی داشت.

علاوه بر آیات قرآن کریم، سیره‌ پیامبرo عامل مهم دیگری در رویکرد علمی و آموزش جامعه اسلامی محسوب می‌شد. پیامبر اسلامo رسالت خود را با خواندن و قلم آغاز کرده بود؛ آن هم در محیطی که سابقه‌ای از علم و دانش به معنای رایج آن روز جهان در آنجا وجود نداشت.[88]

دینی که بر امر به خواندن و آموزش و مبارزه با جهل و نادانی شود طبیعی است که در این باره، ابزارها و وسایلی  را به خدمت  بگیرد؛ از جمله این ابزارها، استفاده از فضای مسجد در اوقات غیر عبادی است.

پژوهشهای تاریخی نشان می­دهد که مسجد نخستین مرکز تعلیم و تربیت مسلمانان بوده است. ازاین­رو، نقش آموزشی‌ و فرهنگی مسجد پس از جنبه‌های عبادی آن، سرآمد دیگر ابعاد است. به ‌طور اساسی، پی‌ریزی مسجد در صدر اسلام، پی‌ریزی بزرگ‌ترین مدرسه اسلامی بود. مسلمانان تا چند قرن پیش، با پدیده‌ای به نام مدرسه ‌ـ به معنای غربی و امروزی آن ‌ـ روبه‌رو نبودند. پیش از پیدایش مدرسه ـ که تاریخ پیدایش آن به دو قرن نمی‌رسد‌ ـ مسجد، یگانه مرکز مهمّ آموزشی و فرهنگی در کشورهای اسلامی بوده است. تا جایی که روزگاری این مسئله در میان فقیهان مطرح بوده که آیا تأسیس مدرسه جایز است یا نه؟![89]

در صدر اسلام، مسجد افزون بر محل برگزاری مراسم عبادی، محل دانش آموزی نیز به شمار می­آمد. پیامبر(ص) و یارانش در مسجدالحرام گردهم می­آمدند و از احکام الهی سخن می­گفتند.

پس از هجرت پیامبر اسلامo به مدینه و بنا نمودن مسجدالنّبی، فصلی نوین در آموزش و فعّالیّت‌های فرهنگی مسلمانان آغاز شد. تعلیم و تربیت و آموزش احکام دین در مسجد صورت مى­گرفت و پیامبر(ص) بیشتر اوقات پس از نماز صبح و عشا به سخنرانی و گفتگوهای علمی می­پرداخت. این جلسه­ها با حضور مردان و زنان مسلمان برپا می­شد[90]که این از آشکارترین جلوه­های آموزشی مسجد در مدینه بود. تفسیر قرآن و سخن گفتن درباره معانی آن، بخش درخور توجّهی از سخنرانی­های پیامبر(ص) را تشکیل می­داد.[91] افزون بر جلسه­های سخنرانی پیامبر، کلاس­های آموزشی گوناگونی نیز در مسجد تشکیل می­شد.[92]

در پرتو این گفتگوها و مناظرات، حقایق وحی و آیات الهی روشن می­گردیدند و به شبهات پاسخ داده می­شد و پرده جهل و تردید فرو می­ریختند.

«مسجد مدینه»، از یک سو، به صورت یک مرکز آموزشی ­ـ فرهنگی و پایگاهی برای مبارزه با جهل و از سویی دیگر به مکانی برای اشاعه فرهنگ و ادب و دیگر معارف اسلامی تبدیل شد. «حلقه‌های علمی» با جنب و جوش خاصّی در مسجد بزرگ مدینه به صورت رسمی تشکیل می‌شد. پیامبر اسلامo اصحاب را در قول و عمل، به پیوستن و شرکت فعّال در این حلقه‌ها تشویق می‌کردند و می‌فرمودند: «به سوی باغ‌های بهشت بشتابید». پرسیدند ای پیامبر خدا! منظور شما از این سخن چیست؟ فرمودند: «حلقه‌های ذکر».[93]

فعّالیّت‌های آموزشی در زمان رسول اکرم oمنحصر به مسجدالنّبی نبود؛ بلکه جلسات بحث و بررسی مسائل علمی در مساجد دیگری نیز انجام می­شد که البتّه مسلمانان در سطحی محدودتر به کار آموزش و تلاش‌های علمی مشغول بودند.

بدین‌ ترتیب، مسجد به عنوان نخستین پایگاه علمی، رسالت خود را در جامعه نوساخته اسلامی برای ترویج و اشاعه دانش و گسترش فرهنگ اسلامی آغاز کرد و همچنان مسیر رشد و ترقّی علمی را پیمود؛ به‌طوری که در عصر خلفا نیز مساجد نزد عموم به عنوان کانون اصلی آموزش قرآن کریم، مسائل دینی، احکام و فقه اسلامی بود. این آموزش­ها، نه فقط در مرکز حکومت (شهر مدینه)، بلکه در شهرهای دیگر، مانند مکّه و سایر نقاط شبه‌جزیره و در تمام سرزمین‌های پیوسته به حوزه قلمرو اسلامی انجام می­گرفت.

در عصر خلافت امام علیA با انتقال مرکز خلافت از مدینه به کوفه، مسجد جامع بزرگ این شهر به عنوان یکی از مهم­ّترین مراکز علمی آن روزگار، نقش خاصّی را در شکوفایی نهضت علمی و ارتقاء فرهنگ و تمّدن اسلامی ایفا می­نمود.

اختصاص روند آموزشی و علمی در مسجد، به صدر اسلام منحصر نیست؛ بلکه در دوره‌های بعد از آن نیز اندیشمندان، متخصّصان و دانش‌پژوهان علوم و معارف اسلامی، جلسات خود را در مسجد برپا می‌کردند. ائمه بزرگوار شیعه و بزرگان تابعین، اصحاب پیامبر و نیز شاگردان و تربیت­یافتگان مکتب اهل­بیت، رسالت تعلیم و تربیت و حلّ و فصل مسائل مهم علمی و دین را در مساجد بزرگ بلاد اسلامی عهده‌دار بودند. به خصوص، در عصر امام باقرA و امام صادقA که نهضت و حرکت فرهنگی بزرگی توسّط این دو رهبران معصومC آغاز شده بود، مساجد به رشد و شکوفایی قابل توجّهی دست یافت. حتّی برخی از آنها به دانشگاه‌های بزرگ اسلامی در زمینه‌های علوم مختلف، نظیر فقه، حدیث، تفسیر و دیگر علوم اسلامی تبدیل شدند و پیدایش نهضت‌های علمی و عقلانی در تاریخ اسلام را موجب گردیدند.[94] چنان که «در عصر امام صادق(ع) مسجد به دانشگاه بزرگی بدل  گردید که قریب به چهار هزار دانشجو در آن آموزش می­دیدند و طیف وسیعی از علوم مختلف در آن تدریس می­شد که تا آن زمان بی سابقه بوده است».[95]

مرکزیت علمی مسجدالنبی(ص)

با دقّت در سیره‌ نورانی پیامبر اکرم oمی‌بینم که آن حضرت به ابعاد آموزشی مسجد اهتمام ویژه‌ای داشتند. پیامبرJ می­فرمایند: «کُلُّ جُلُوسٍ فِی الْمَسْجِدِ لَغْوٌ إِلا ثَلاثَةً: قِرَائَةُ مُصَلٍّ أَوْ ذَاکِرٌ لِلَّهِ تَعَالَى أَوْ مُسَائِلٌ عَنْ عِلْمٍ؛ هرگونه توقّفی در مسجد لغو و بیهوده است، مگر برای سه دسته: کسی که پس از نماز به تلاوت قرآن می­پردازد، آن که سرگرم ذکر و یاد خداست و کسی که به مباحثات علمی اشتغال داشته باشد».[96]

براساس روایت، تشکیل جلسه­های علمی در مسجد، نسبت به جلسه­های دعا، جایگاه والاتری دارد[97]و پاداش آن، ثواب عمره کامل یا حجّ کامل[98]و جهاد در راه خدا است[99]که رحمت خدا آنان را فرا­می­گیرد.[100] در این میان، طرح مباحث دینی در مسجد، فضیلت بیشتری دارد.

در منابع روایی اسلام احادیث و روایات وارده در خصوص مرکزیت مسجد برای تعلیم و تعلّم در عصر نبوی(ص) در مسجد آن حضرت تصویر روشنی را ارائه می­نمایند که ذیلاً به چند نمونه اشاره می­شود:

علّامه مجلسی در کتاب «بحارالانوار» این روایت را بیان کرده است: «خَرَجَ رسولُ اللهِo فَإِذَا فِی الْمَسْجِدِ مَجْلِسَانِ مَجْلِسٌ یَتَفَقَّهُونَ وَ مَجْلِسٌ یَدْعُونَ اللَّهَ وَ یَسْأَلُونَهُ فَقَالَ کِلَا الْمَجْلِسَیْنِ إِلَى خَیْرٍ أَمَّا هَؤُلَاءِ فَیَدْعُونَ اللَّهَ وَ أَمَّا هَؤُلَاءِ فَیَتَعَلَّمُونَ وَ یُفَقِّهُونَ الْجَاهِلَ هَؤُلَاءِ أَفْضَلُ بِالتَّعْلِیمِ أُرْسِلْتُ ثُمَّ قَعَدَ مَعَهُم؛ رسول خداo به مسجد وارد شدند؛ در مسجد دو جلسه جداگانه برپا بود. گروهی در حال یاد دادن و فراگرفتن دانش بودند. جمعی نیز به دعا و راز و نیاز با خداوند مشغول بودند. پیامبر اعظم oفرمودند: هر دو گروه به سوی یک هدف گام برمی‌دارند؛ دسته‌ای خدا را می‌خوانند و گروهی نیز آموزش می‌بینند و نادانان را تعلیم می‌دهند؛ ولی این گروه، کار برتری انجام می‌دهند. من نیز به منظور آموزش به مردم مبعوث شده‌ام؛ از این­رو، پیامبر اعظمo در میان گروهی که سرگرم آموزش بودند، نشستند».[101]

حضرت رسول اکرم oضمن تشویق عملی برای برگزاری جلسات درس و آموزش در مسجد، در حدیثی فرمودند: «مَنْ غَدَا إِلَى الْمَسْجِدِ لَایُرِیدُ إِلَّا لِیَتَعَلَّمَ خَیْراً أَوْ لِیُعَلِّمَهُ کَانَ لَهُ أَجْرُ مُعْتَمِرٍ تَامَّ الْعُمْرَةِ و مَنْ رَاحَ إِلَى الْمَسْجِدِ لَایُرِیدُ إِلَّا لِیَتَعَلَّمَ خَیْراً أَوْ لِیُعَلِّمَهُ فَلَهُ أَجْرُ حَاجٍّ تَامَّ الْحِجَّةِ؛ پاداش کسی که صبحگاهان به قصد یاد دادن یا فراگرفتن چیز مطلوبی به مسجد می‌آید، همچون پاداش شخصی است که یک عمره‌ کامل را انجام داده باشد و پاداش کسی که شبانگاهان به قصد یاد گرفتن و یاد دادن کار خیری به مسجد می‌آید، مانند پاداش فردی است که یک حجّ کامل به جای آورده باشد».[102]از این حدیث روشن می‌شود که لازم نیست گفت‌وگوی علمی که در مسجد انجام می‌گیرد، به‌طور حتم، دانش‌های دینی باشد؛ هر دانش سودمندی را می‌توان در مسجد مورد بحث و بررسی قرار داد.

«مکحول» از «عبدالرحمن بن غنم» روایت می­کند که از ده نفر از اصحاب پیامبراکرم(ص) شنیدم که می­گفتند: 

«إنّا کُنّا نُدّرسُ العلمَ فِی مسجدِ قُبا إذا خَرجَ عَلینا رسول الله(ص) فقال: تَعلّمُوا مَا شئتُم ان تعلموا فلن یأجرکمُ الله حتّی تعملوا؛ ما در مسجد مدینه مشغول مباحثه و فراگیری علم بودیم که ناگاه پیامبر(ص) وارد مسجد شد، و فرمود: از علوم آنچه را که می­خواهید یاد بگیرید، امّا بدانید که در قبال این یادگیری مشمول اجر و پاداش الهی نخواید بود، مگر این که بدان عمل نمایید».[103]

از صَفَوان بن عسّال نقل شده که گفت: به حضور پیامبر(ص) رسیدم در حالی که آن حضرت به پُشتی بُرد سرخ رنگ خویش تکیه زده بود. گفتم: یا رسول الله، من برای کسب علم به مسجد آمده­ام، حضرت فرمودند: «مَرْحَباً بِطَالِبِ الْعِلْمِ، إِنَّ طَالِبَ الْعِلْمِ تَحٌفُّهُ المَلائِکَةُ بِأَجْنِحَتِهَا، ثٌمَّ یَرْکَبُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً حَتَّى یَبْلٌغٌوا السَّمَاءَ الدُّنْیَا مِنْ مَحَبَّتِهِمْ لِما یَطْلُبُ؛ آفرین باد بر طالب علم، همانا انبوه فرشتگان با بالهایشان گرداگرد شخص دانشجو را فرامی­گیرند تا جایی که آسمان دنیا را از علاقه­مندی و محبّت خودشان نسبت به دانشجو و آنچه دانشجوا در تحصیل آن است پر می­سازند».[104]

همچنین از «ابی القمراء» نقل شده است: «کُنّا فِی مسجدِ رسول الله(ص) حِلَقاً نَتحدَّثُ إذ خَرجَ علینا رسول الله(ص) مِن بعض حُجره فنظر الی الحِلَقِ ثمّ،  جلس الى اصحاب القرآن فقال: بهذا المجلس اُمرتُ، ما در مسجد رسول الله به صورت حلقه­هایى نشسته بودیم و سخن مى­گفتیم که رسول خدا(ص) وارد مسجد شد و پس از نگاهى که به این حلقه­ها کرد، در گروه قاریان قرآن نشست و گفت من به حضور در این مجالس مأمور شده­ام».[105]

صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه

بشکست عهد صحبت اهل طریق را

گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود؟

تا اختیار کردی از آن این فریق را

گفت آن گلیم خویش برون می­برد ز موج

وین سعی می­کند که رهاند غریق را(گلستان سعدی)

پیامبراکرم(ص) با چنین ایده بلند و رسالتمندانه­ا­ی است که در هر فرصتی تشکیل حلقه­های درسی را مسجد گوشزد می­فرمود و اهمیت تحصیل علم را تبیین می­­فرمودند.

آن حضرت در حدیثی می­فرمایند: «مَا جَالَسَ قومٌ فی بیتٍ مِن بیوتِ الله یَدرسون کتابَ الله و یَتَغاطونَهُ بینهم إلاّ کانوا اَضیاف الله تعالی و اَضلّت علیهمُ الملائکةُ بِأجنحَتِها مادامُوا فیه حتّی یَخوضُوا؛ هیچ گروهی در خانه­ای از خانه­های خدا برای آموزش کتاب خدا و آمیزش با آن اجتماع نکردند، مگر این که به مهمانی خداوند تعالی درآمدند و تا زمانی که غرق در مباحثات علمی هستند ملائکه آنان را مورد حمایت و حفاظت قرار می­دهند».[106]

آن حضرت در سخنی دیگر فرمودند: «مَنْ دَخَلَ مَسْجِدَنَا هَذَا، لیَتَعَلَّمَ خَیْرًا أَوْ لیعَلِّمَهُ، کَانَ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّه... ؛ هرکسی برای تعلیم یا تعلّم وارد مسجد شود، همچون مجاهد در راه خداست».[107]

به طور کلی علاقه­ای  که پیامبر(ص) به فراگیری علم در توده مردم مسلمان آن روز ایجاد کرده بود آن را وامی­داشت که هرگاه پیامبر(ص) در مسجد حضور پیدا می­کردند، آن حضرت را چون نگینی در میان گرفته و از فرایض و سنن اسلامی سؤال نمایند.

مشهورترین مساجد آموزشىی(مساجد دانشگاهى)

1ـ مسجد نبوى در مدینه

همچنان که گفته شد، «مسجد النبى»، که همزمان با هجرت رسول خدا(ص) به مدینه بنیاد گردید، در واقع از مشهورترین و کهن­ترین دانشگاه­های عمومی اسلامى و پایگاه اساسى­ترین تعلیمات در تاریخ آموزش اسلامى بوده است. پس از رحلت پیامبراکرم(ص)، بزرگان صحابه و سپس تابعان در این مسجد به تدریس و تعلیم مى­پرداختند. تعلیم مبانى فقه مالکى به دست بنیانگذار آن، امام مالک، در این مسجد آغاز شد. با آن همه اعتبار و عظمتى که براى این مسجد فراهم گردید، تدریس و بحث در زمینه مسائل دینى و علمى، حتى در زمان پیامبر (ص) نیز منحصر و محدود به این مسجد نبود و در خود مدینه مساجد دیگرى، اگرچه کوچک تر و محدودتر از مسجد بزرگ نبوى، فعالیت آموزشى داشتند.[108]

بنا به گفته سهیلى، در شهر مدینه علاوه بر مسجدالنبى(ص)، نُه مسجد دیگر بود که در همه آنها با اذان بلال، اقامه نماز مى­شد. همچنین به گفته "بکیر بن عبدالله بن الاشجع" که داود و دارقطنى به ترتیب، در مراسیل و سنن خود آن را روایت کرده­اند، از جمله آن نه مسجد، مسجد «راتج»، مسجد «بنى عبدالاشهل»، مسجد «بنى عمروبن مندول» و مسجد «جهنیه و اسلم» بود.[109]

تا روزگار خلیفه دوم، که مرزهاى اسلامى از حدود جزیرة العرب فراتر نرفته بود، مسجد النبى(ص) در مدینه و مسجدالحرام در مکّه و گاهى نیز خانه اصحاب در آن دیار، مراکز فعّال تعلیمات اسلام بود. در اواخر دهه دوم، با افزایش چشمگیر دامنه فتوحات مسلمانان، مرزهاى اسلام از سوى شرق و غرب گسترش یافت و جمع کثیرى به آیین اسلام گراییدند که در زبان و نژاد، با اعراب مسلمان مغایرت داشتند. از این زمان، آموزش زبان عربى براى درک معانى آیات قرآن و تعالیم اسلام در سرزمین­هاى فتح شده آغاز گردید و آن دسته از اصحاب پیامبر(ص) و تابعان ایشان، که دعوت به اسلام و تعلیم مبانى دین را بر حضور در صحنه­هاى پیکار ترجیح مى­دادند، در مساجد نوبنیاد به آموزش پرداختند. این مساجد ابتدا در شهرهاى کوفه، بصره، حیره و مدائن بنیاد گردید و به دستور خلیفه دوم برخى از صحابه رسول خدا(ص) مأمور اقامه نماز و آموزش قرآن و مسائل دین شدند.[110]

فاصله زمانى آغاز سده دوم تا پایان سده سوم هجرى را مى توان از درخشان ترین دوره هاى تعلیمات مسجدى یا به عبارت دیگر، عصر فعالیت آموزشى دانشگاه­هاى عمومى دانست؛ زیرا دستاوردهاى مسلمانان در مسائل گوناگون علمى و فکرى در این دوره از تاریخ اسلام و نیز آن قسمت از پیشرفتهاى اقتصادى، اجتماعى، عمرانى، که پس از استیلاى عباسیان به وجود آمد، تأثیر قابل ملاحظه­اى در ایجاد هوشیارى و جنبش علمى در مساجد گردید. توجه دقیق به اجتماعات و تشکیل جلسات علمى در مساجد بزرگ و مشهور آن زمان و مجامع ممتاز و مناسبى که با شرکت متفکران و دست اندرکاران مسائل تعلیماتى در آن مراکز به وجود آمد، همه دلایل کافى و آشکارى بر میزان پویایى و بارورى فکرى و علمى قابل ملاحظه در آن دوره از تاریخ اسلام است.[111]

2ـ مسجدالحرام در مکّه

 این مسجد از مسجدالنبى(ص) در مدینه کهن­تر است. امّا تنها پس از فتح مکه در سال هشتم هجرى، در زمینه اهداف و اغراض اسلامى مورد استفاده قرار گرفت. تمامى دوران امویان و نیمه اول عصر خلافت عباسىان از درخشان­ترین مراحل تعلیماتى این دانشگاه بزرگ ملّى بوده است. رازى به نقل از حمیدى گفته است: بنابر مشهور، مجالس حلقه فتوا در مسجدالحرام به ترتیب به "عبدالله بن عباس" و پس از وى به "عطاء بن ابى رباج" و سپس به "ابن جریج" ابوخالد، بعد به "مسلم بن خالد رْنجى"، آن گاه به "سعید بن سالم قداح" و پس از او به "محمد بن ادریس شافعى" اختصاص داشت.[112]

3ـ مسجد جامع بصره

این مسجد که به «مسجد الامام علی(ع)» شهرت دارد، نخستین مسجد ساخته شده در عراق است. امام علی(ع)، پس از واقعه جمل در این مسجد نماز گزارد و در باره آن پیش­گویی نمود[113] که صدها سال بعد به وقوع پیوست و جزو غیب­گوییهای آن حضرت شمرده می­شود. امروزه از این مسجد، تنها قسمتی از گلدسته و باروی آن باقی مانده است.

 این مسجد در سال 41 هـ.ق. به دست زیاد بن ابیه، عامل معاویة بن ابى سفیان بر بصره، تجدید بنا یافت. نهضت معتزله، که در جریانات فکرى و سیاسى عصر اوّل عباسى تأثیر بزرگ و قابل ملاحظه­اى داشت، نخست در جامع بصره پدیدار گشت.[114]

4ـ مسجد جامع کوفه

 این مسجد در سال 17 هـ.ق. بنا نهاده شد. انتقال امام على(ع) به کوفه و انتخاب این محل به عنوان مرکز حکومت اسلامى از سوى آن حضرت، در شکوفایى و جنبش علمى این مسجد تأثیر چشمگیری داشت.

مسجد جامع کوفه، پیوسته مسیر رشد و ترقى را پیمود تا در آغاز دولت عباسى، از مراکز مهم حل و عقد علوم و معارف اسلامى گردید و با جامع بصره به رقابت برخاست و مسائل و مبادلات علمى و ادبى بین این مرکز دینى و ادبى اسلامى در بارور ساختن علوم عربى به مقدار زیادى مؤثر افتاد.

علامه مرحوم استاد زکى (پاشا) دو دانشگاه بزرگ بصره و کوفه را از نظر روابط علمى و ادبى و رقابت هاى فیمابین و آثار متبادلى که با یکدیگر داشته اند با دو دانشگاه بزرگ انگلیسى ـ یعنى: آکسفورد و کمبریج ـ همانند دانسته است.[115]

5ـ مسجد جامع فسطاط (جامع عمرو)

 این مسجد بزرگ در سال 21 هـ.ق. به وسیله عمرو بن العاص (م. 42 ق) بنیاد گردید و از همان روزهاى نخست، براى مسائل آموزشى مورد استفاده قرار گرفت و در طول حیات خود، مورد توجه و عنایت دولتهاى طولونى و اخشیدى و فاطمى بود. روش آموزشى معمول در این مسجد غالباً مبتنى بر مذهب شافعى بوده است.[116]
مساجد دانشگاهى یا دانشگاه­هاى عمومى و آزاد را تقریباً در همه سرزمین­هاى اسلامى مى­توان یافت. معروفترین آنها عبارت­اند از: جامع دمشق در شام (اواخر قرن اول)، جامع زیتونیه در تونس، (اوایل قرن دوم)، جامع منصور در بغداد (نیمه اول قرن دوم)، جامع اعظم قریه در اندلس (نیمه دوم قرن دوم)، جامع قزوین در فاس مراکش (نیمه اول قرن سوم)، جامع الازهر در مصر (نیمه دوم قرن چهارم).

مساجد دانشگاهى در ایران

نمونه این مساجد دانشگاهى در ایران اسلامى فراوان به چشم مى­خورد و ایرانیان در استفاده آموزشى از این مساجد، اگرچه فضل تقدم را از آن خود نساختند، اما بسیار سریع دست به کار شدند. در قرن اول هجرى، مسجد آدینه سیستان ساخته شد و حسن بصرى در آن به آموزش پرداخت.[117] در اواخر همان قرن، مسجد جامع بخارا پاى گرفت و حلقه­هاى درس در آن تشکیل شد. در قرنهاى بعد، نمونه این مساجد در نیشابور، همدان، کرمان، یزد، قزوین، شیراز، اصفهان و حتّى بخش­ها و شهرهاى درجه دوم، چون: بردسیر کرمان تأسیس شد و مورد استفاده عالمان و متعلمان قرار گرفت.[118]

صاحب عباد مى­نویسد: یکى از مراکز معتبر علمى ـ اسلامى در مرکز ایران، شهر تاریخى اصفهان است که چهره­هاى درخشان تاریخى و ادبى و شخصیت­هاى بارز علمى، همچون: حمزه اصفهانى، ابن واضح یعقوبى، ابوالفرج اصفهانى، حافظ ابونعیم اصفهانى، راغب اصفهانى و وجود مساجد کهن و مراکز متعدد علمى نام این شهر را از همان سده­هاى نخستین اسلام در تاریخ فرهنگ تمدن اسلامى به عنوان «دارالعلم شرق» شهرت داده است.[119]

همچنین دیگر از مساجد دانشگاهی ایران، نیشابور است که یکى از مراکز مهم سیاسى و علمى خراسان بود، از این­گونه مساجد بزرگ که در آموزش و پرورش از آنها استفاده مى­شد، فراوان داشت؛ مانند مسجد «جامع منیعى» و مسجد «مطرزى» و مسجد «قدیم».[120]

در بردسیر کرمان، مسجد بزرگى به نام «جامع تورانشاهى» وجود داشت و در آن کتابخانه­اى داراى پنج هزار جلد کتاب بنا شده بود. در یزد، علاءالدوله کالنجار، از امراى دوره سلجوقى، مسجدى داشت که به «جامع قدیم» یا مسجد «قدیم جمعه» مشهور شده و تا دیرگاه ـ یعنى: حدود قرن نهم ـ مورد استفاده اهل علم بود.[121]

استفاده از مساجد به عنوان دانشگاه و تشکیل کلاسهاى درسى در زمینه­هاى فقه، اصول، تفسیر و کلام اکنون در حوزه­هاى علمیه بزرگ و کوچک رایج است و علاوه بر جنبه­هاى علمى، جنبه­هاى تربیتى و اخلاقى در آنها مدّ نظر استادان و طلاب است. این سنت در بسیاری کشورهای اسلامی همچنان باقی است و می­توان به «مسجدالحرام» در مکّه مکرّمه و «مسجدالنبی» در مدینة الرسول و «مسجد گوهرشاد» در مشهد مقدّس و «مسجد اعظم» قم در جوار حرم حضرت معصومه(س)، که مهم­ترین مرکز دروس عالی حوزه علمیه قم به شمار می­آید، اشاره کرد.[122]

تنوع آموزش و آموزشگران در مساجد

در مسجد مسائل گوناگونی به مسلمانان آموزش داده می‌شد. مباحث اعتقادی و آموزش مبانی ایمان به خداوند، در شمار اوّلین مسائلی بود که به مسلمانان و به­ویژه آنان که تازه به دین مبین اسلام گرویده بودند، آموزش داده می‌شد. ابوذر می‌گوید: رسول خداo ایمان را قبل از آموزش قرآن به ما می‌آموخت. حضرت رسولo در کنار آموزش مباحث دینی، مسلمانان را با مسائل تاریخی نیز آشنا می‌کردند. راوی می­گوید: پیامبرo گاهی شب‌ها تا دیر وقت پیرامون تاریخ بنی ­اسرائیل برای ما سخن می‌گفت.[123]

عامه مردم که به تعلیم و آموزش فرزندان خود رغبتی داشتند آنان را به مسجدها می­فرستادند؛ و در آنجا حلقه­های درس قرآن و حدیث فراهم می­شد. بنابراین، قدیمی­ترین آموزگاران اسلام، قاریان بودند. تدریس در حلقه، با مراسم ساده و نیز با نشان دادن تقوا و فضیلت کامل آغاز می‌شد. معلّم، همیشه کار خود را با تمجید و تکریم خدا و با درخواست یاری و هدایت مردم آغاز می‌کرد و سپس به درس خود می‌پرداخت. در مراحل آغازین به علّت نبودن کتاب، با توجّه به اهمیّت متن تدریس شده، معلّم مجبور بود همه ‌متن یا قسمتی از آن را برای دانش­آموزان املاء کند. علاوه بر املاء، معلّم توصیه می‌کرد که دانش­آموزان تمام یا قسمتی از مطالب بیان شده را حفظ کنند. در واقع، یکی از اصولی که برای قبولی و تأیید دانش­آموزان ضروری بود؛ اصلِ حفظ کردن مطالب و بیان نمودن آنها بدون مراجعه به متن بود و کیفیّت و طرز بیان نیز بر قبولی تأثیر داشت.[124]

«گرچه همه موضوعاتی که برای مسلمانان آشنا بود، در مسجد تدریس نمی­شد،  امّا موضوعات درسی، بسیار متنوع  بود. در اکثر حلقه­های درسی، علاوه بر تدریس مهارتهای اساسی خواندن و نوشتن، تبحّر یافتن در اصول دین نیز موضوعی اساسی بود. این امر از طریق تحصیل دروسی چون قرائت و تفسیر قرآن، حدیث، توحید و فقه حاصل می­شد. بر آموزش ادب و زبان نیز تأکید می شد. علاوه بر شعر و ادبیات، دروس مربوط به جنبه­های مختلف زبان عربی بسیاری از طالبان علم را به خود جلب می کرد و این دروس عبارت بود از لغت، نحو، صرف، بلاغت، انشا و خط».[125]  

علاوه‌بر علوم مذکور، مطالب علمی و مسائل اجتماعی نیز در در آن تدریس می‌شد و موضوعاتی، مانند تاریخ، جغرافی، اقتصاد و حتّی علوم سیاسی در آنجا بحث می‌شد. علم فلسفه، موضوعی بود که بیشتر مورد توجّه و انتخاب بسیاری از دانش­آموزان بود. در بین موضوعات مهّم درسی، می‌توان منطق، اخلاق، منطق مناظره و تصوّف را نام برد. جلسات درس‌هایی، مانند شیمی، فیزیک، ریاضیات، جبر و هندسه نیز دایر بود. اگرچه علوم علمی و تجربی یا در دانشکده‌های مخصوص یا در منازل معلّمان به صورت خصوصی تدریس می‌شد؛ ولی مدارک تاریخی در دست است که آموزش این‌گونه موضوعات علمی در بعضی از مساجد بزرگ نیز دایر بود. جلسات علم طبّ در جامع الازهر و در جامع ابن­طولون مصر دایر بود. در "قَرَوّیین" مراکش طب تدریس می شد. در جامع الازهر و جامع ابن طولون کلاسهایی در علم نچوم و مهندسی برگزار می شد. به گفته "خولی" در مسجد بغداد طب، داروشناسی، مهندسی، نجوم و موضوعات دیگری تدریس می شد. طلاب سوری، ایرانی و هندی برای یادگیری این علوم به آنجا می­رفتند».[126]

استاد و مدّرس کلاس‌هایی که در مسجد تشکیل می‌شد، تنها حضرت رسولo نبود؛ حضرت علیA نیز گاهی به فرمان پیامبر خداo بر منبر آن حضرت و در حالی که یک پلّه پایین‌تر از جای پیامبر اسلامo می‌نشست، برای مردم سخن می‌گفت. گروه‌های مختلف با اساتید معیّن در گوشه و کنار مسجد، کلاس‌های آموزشی برگزار می‌کردند و علوم و فنون مختلف آموزش داده می‌شد. أَنس می‌گوید: اصحاب پیامبرo پس از نماز صبح به گروه‌های مختلف تقسیم می‌شدند؛ برخی به تلاوت قرآن می‌پرداختند و گروهی واجبات و مستحبّات را فرامی‌گرفتند. به عنوان مثال، عبدالله­بن­رواحه در مسجد جلسات مربوط به توحید و معاد (مسائل اعتقادی) را اداره می‌کرد. او در غیاب حضرت رسولo نیز مسائل فقهی و اعتقادی را به مسلمانان آموزش می‌داد.[127] خلیفه دوم در سال 17 هـ.ق. (638م) گروهی از قاریان را به نواحی مختلف فرستاد تا روزهای جمعه در مسجدها مردم را تعلیم دهند.[128]

نکته درخور توجه این که موقعی که دانشجو تحصیلات خود را با موفقیت به پایان می‌رساند، به او گواهینامه‌ای داده می‌شد که «اجازه» نام داشت. گواهینامه را مسجد تأیید نمی‌کرد، بلکه خود استاد آن را صادر می‌کرد. در گواهینامه قید می‌شد که دانشجو علم مورد نظر را مطالعه کرده و آموخته است و می‌تواند یافته‌های علمی خود را به دیگران نیز انتقال دهد. این گواهینامه‌ها که به خط خود استاد نوشته می‌شد به دانشجو اجازه‌ تدریس می‌داد. در گواهینامه نام استاد، مهر و امضای او و محل و تاریخ نگارش گواهینامه قید می‌شد. در مواردی، استاد نام و امضای خود را در صفحه‌ سفید اول یا آخر کتابی می‌نوشت که خود آن را یاد داده بود؛ بنابراین معمولاً هر فارغ‌التحصیل گواهینامه‌ای از طرف استادش داشت.

ضرورت حفاظت از محتوای آموزشی مساجد

مساجد، آن گونه که در صدر اسلام و دوران رسالت پیامبراکرم(ص) مورد استفاده بوده است همچنان باید پا برجا نگهداری شود. بنابراین اگر با گسترش مراکز علمی و دینی و فرهنگی و مؤسسات مختلف، موجبات تخلیه مساجد از محتوای آموزشی آن فراهم شود و برنامه­های آن صرفاً در  نماز و مراسم عبادی و نیایشی خلاصه گردد، در آن صورت از مسجد طراز اسلامی، فرسنگها فاصله گرفته­ایم. در حالی که نماز همواره در قالب علم، روح معنویت  کسب می­کند و معراج مؤمن نمازگزار با دو بال ایمان و معرفت مصداق عملی می­یابد. ازاین­روست که با وجود توسعه نهایی علوم و مراکز و مؤسسات علمی در عصر دولت کریمه حضرت مهدی(عج)، برنامه­های اموزشی مساجد به هیچ­وجه تعطیل نمی­گردد، بلکه بر رونق آن نیز افزوده خواهد شد. چنان امام علی(ع) در سخنان گهربارش در تعریف عصر مهدویت و جهان بعد از ظهور چنین می­فرماید: «کَأنّی أنظُرُ إلى شیعَتنا بمسجِدِ الکُوفَة، قَد ضَرَبُوا الفَساطیطَ یُعَلّموُنَ النّاسَ القُرآنَ کَما اُنزِلَ؛ گویا شیعیان ما اهل بیت(ع) را مى­بینم که در مسجد کوفه گرد آمده­اند و خیمه­هایى برافراشته­اند و در آنها قرآن را آن چنان که نازل شده است، به مردم آموزش می­دهند».[129]   

همچنین آن حضرت در روایتی دیگر می­فرمایند: «کَأنّی بِالعَجَمِ فَساطیطُهُم فی مَسجدِ الکُوفَة یُعَلّمُونَ النّاسَ القُرآنَ کَما اُنزِلَ؛ گویی ایرانیان را با چشم خود می‌بینم که در مسجد کوفه خیمه زده قرآن را آن گونه که نازل شده، به مردمان آموزش می‌دهند».[130]

نکاتی درباره آثار آموزشی مسجد

1ـ جنبه­های آموزشی مسجد، رسالت اساسی این نهاد در تمامی دوره­ها و مکانهاست. مسجد با ویژگی­هایی که دارد، برای همیشه آموزشگاه مبانی دینی و معارف اسلامی است. ازاین­رو مسجدی که نقش مؤثر خود را در زمینه­های فرهنگی، آموزشی ایفا نکند، در حقیقت در اجرای بخش مهمی از رسالت خویش باز مانده و از مسجد طراز اسلامی فاصله گرفته است. بر پایه همین ارزیابی است که امام علی(ع)، مسجدی را که در آن خبری از هدایت، تبلیغ و ترویج دین نباشد، مسجد خراب برشمرده است.[131]

2ـ بی تردید شکوفایی علمی مسجد و طرح دانشهای گوناگون در آن، کمالی برای مسجد به شمار می­آید، ولی پرداختن به این امور، نباید سبب شود تا رسالت اولیه مسجدی که پرداختن به دانشهای دینی است، فراموش شود.

از نگاه امام علی(ع)، یکی از رسالتهای مهم و اساسی مسجد آن است که به معنای حقیقی کلمه، کانون هدایت مسلمانان باشد.[132]

3ـ در میان مباحث و علوم دینی، پرداختن به علوم قرآنی در مسجد، اهمیت ویژه­ای دارد؛ زیرا قرآن و مسجد، پیوند ویژه­ای با یکدیگر دارند. پیامبر(ص) در این باره می­فرمایند:

«انما نُصِبَت المساجِدُ لِلقُرآنِ؛ مساجد را برای (خواندن و فهمیدن) قرآن بنا کرده­اند».[133]

همچنین فرمودند: «مَن اَحبَّ القُرآنَ فَلیُحِب المساجِد؛] دوستدار قرآن، مسجد را نیز باید دوست داشته باشد».[134]

شواهد تاریخی بیانگر آن است که در مسجد النبی جلسه­های قرائت و تفسیر قرآن رونق ویژه­ای داشته است. عبادة بن صامت، از سوی پیامبر(ص) مأمور بود تا قرآن را به مردم آموزش دهد.[135] جلسه­ای مربوط به قرآن و علوم قرآنی حتی شب­ها تا دیر هنگام نیز در مسجدالنبی برپا بود.[136]

4ـ مطالعه تاریخی مساجد از آغاز تاکنون نشان می­دهد که مسجد و کتابخانه، همواره در کنار هم بوده­اند.

از همان آغاز که قرآن به صورت مکتوب درآمد، مسلمانان قرآنهای نوشته را به مسجد هدیه و یا وقف می­کردند. با افزایش شمار کتابها، کتابخانه­های مساجد نیز، رشد چشم­گیری یافت. این کتابخانه­ها نقشی بزرگ در شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی داشته­اند. در شرایط کنونی، نمی­توان مسجدی را که بدون کتابخانه باشد، مسجد نمونه­ای نامید. ازاین­رو، لازم است در زمینه تأسیس و تجهیز کتابخانه مساجد، گامهای مهمی برداشته شود. برای رسیدن به این مهم باید به چگونگی ساختمان و بنای مسجد بسیار توجه کرد.

5ـ روایاتی که مسجدِ زن را، خانه او دانسته[137] بر آن نیست که زنان را از آمد و شد به مسجد بازدارد، بلکه همان­گونه که بسیاری از فقیهان گفته­اند، مقصود این روایات، تأکید بر لزوم رعایت حجاب و پاکدامنی است. ازاین­رو اگر زنان بتوانند حجاب اسلامی و شئون زن مسلمان و عفاف و پاکدامنی را رعایت کنند، می­توانند با حضور در مساجد از فضائل و آثار معنوی این مکان مقدس بهره برند و فضیلت نماز خواندن در مسجد برای آنان، همچون مردان است.

 امام خمینی(ره) در این باره فرموده است: «اگر [زنان] بتوانند کاملاً خود را از نامحرم حفظ کنند، بهتر است در مسجد نماز بخوانند.»[138] همچنین حضرت آیت ا... مکارم شیرازی می فرمایند:«برای زنها بهتر آن است که نماز را در خانه بخوانند، ولی اگر خود را از نامحرم به خوبی حفظ کنند، بهتر است در مسجد بخوانند.»[139] چنان که در تاریخ صدر اسلام آموزش و یادگیری در مسجدالنبی، امری همگانی بود و به گروه و یا قوم خاص و یا مردان اختصاص نداشت. به همین دلیل، زنان نیز در مسجدالنبی و دیگر مساجد حضور می­یافتند و سؤالهایشان را مطرح و پاسخ دریافت می­کردند.[140]

نتیجه سخن

از مطالب یادشده به روشنی درمی­یابیم که مساجد، در طول تاریخ اسلام، کارکردهای متنوّع و متعددی داشته و همواره تأثیرگذار و سازنده بوده­اند، امّا این کارکردها، طی سالهای أخیر کمتر مورد توجه قرار گرفته و شرایطی ایجاد شده که بیشتر مساجد تنها حکم اماکنی برای عبادت و اقامه نماز پیدا کنند.

اکنون جوامع اسلامی همانند دیگر جوامع از ویژگی‌ها و کارکردهای حقیقی مسجد در صدر اسلام بسیار فاصله­ دارد؛ برای رسیدن به الگوی مسجد طراز اسلامی نیاز به کم کردن این فاصله‌ها داریم، مسجد طراز اسلامی عهده‌دار نقش­های مهمی در زمینه عبادی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی و تربیتی و اموزش و... است. برای تبیین جایگاه و شاخصه‌های مسجد طراز اسلامی باید بازگشتی به صدر اسلام داشت و بررسی کرد که در آن زمان هدف از تشکیل بنای «مسجد» چه بوده و نیات و خواسته‌‌های پیامبر(ص) در مورد مسجد چیست؛ زیرا مشخص کردن کارکرد مسجد در صدر اسلام می‌تواند بهترین الگو در تهیه و تدوین مسجد جامع طراز اسلامی باشد. از جمله کارکردهای شاخص و اثرگذار مسجد، کارکرد تربیتی و آموزشی بوده است. از روزهای نخست ساخت مسجد، مسئله آموزش با مسجد ارتباطی تنگاتنگ داشت؛ زیرا آموزه‌های وحیانی در مسجد آموزش داده می‌شد. حفظ و درک آیات قرآن آغاز آموزش بود و پس از آن مطالعه و یادگیری سخنان گرانبهای پیامبر(ص). براین‌اساس، تبدیل مسجد به اولین مدرسه مسلمانان رویدادی اتفاقی نبود؛ بلکه پیامبر(ص) می‌خواست مسجد به مرکز مهم آموزش در جامعه اسلامی تبدیل شود. بنابراین، مسجد نخستین مکانی بود که مسلمانان در آن با خداوند نیایش و رازونیاز می‌کردند؛ ولی از همان نخستین سال‌های ظهور اسلام، در این مکان مقدس، مسائل علمی و آموزشی نیز مطرح می‌شد. از زمان رسول خدا(ص)، تشکیل حلقه‌های درس در مسجد امری طبیعی بوده است. در تاریخ اسلام، مساجد و جوامع علمی بسیاری تأسیس شد که برخی از آنها به ‌دلیل قوت آموزشی شهرت بسیار یافتند. باوجود اینکه پس از ظهور مدارس و دارالعلم‌ها بیشتر مساجد نقش آموزشی و تعلیمی خود را از دست دادند؛ امّا برخی از آنها این وظیفه خطیر را همچنان حفظ کردند.

به هر حال، مبالغه نیست اگر گفته شود که مسجد در گذشته، همان نقشى را داشت که دانشگاه­ها و مؤسسات آموزش عالى کنونى دارند. اساطین علما، که مسلمانان به آنها مباهات مى­کنند، حیات علمى خود را در رواقهاى مساجد سپرى مى­کردند و آن گاه که بهره کافى کسب مى­نمودند، حلقات درس تشکیل مى­دادند و به تعلیم مى­پرداختند. ازاین­رو مى­توان گفت که مساجد مسلمانان در هیچ روزى از حلقه درس علما و طلاب خالى نبوده، حتى امروزه نیز در این زمینه، مساجد همچون ستارگان فروزانى مى­درخشند و همه ساله هزاران استاد از این مساجد و مؤسسات وابسته به آنها خارج مى­شوند و به نشر اسلام و علوم اسلامى مى­پردازند.

از آن‌جا که تزکیه و تعلیم دو بال پرواز در آسمان کمال انسانی است، مساجد در کنار انسان سازی و پرورش بُعد اخلاقی، همواره جایگاه و مهد علوم مختلف به ویژه علوم دینی بوده است. ترغیب و تشویق رهبران دینی به گسترش تعلیم و تعلّم در مساجد، از یک سو دلیلی بر اهتمام اسلام به مسأله علم‌آموزی و از سوی دیگر عاملی برای توجه دادن به مسجد به عنوان نه فقط یک پایگاه عبادی بلکه به عنوان مرکزی علمی، فرهنگی و آموزشی است. نکته پایانی این که، بدون شک با احیای کارکرد مسجد در صدر اسلام و الگو قراردادن آن می­توان به مسجد جامع طراز اسلامی دست یافت. به یقین در شرایط کنونی «توسعه» و «جهانی شدن» و عصر انفجار اطلاعات، دیگر نمی­توان در مساجد فقط به تلاوت آیات کریمه و نقل روایات معصومین(ع)، توصیه­ای اخلاقی و احیاناً مشکلات مسجد و یا اهالی محله، بسنده کرد و بهره وری مساجد را به این حد محدود، متوقف ساخت. بلکه مساجد باید بتواند با رویکرد و رهیافت جدید و الگوگیری از کارکرد آغازین آن کاملاً هدفمند نمازگزاران را هدایت کند. زیرا، مسجد ابزارها و موقعیتی را در اختیار دارد که به کمک آن می­تواند به آموزش و افزایش شناخت دینی نمازگزاران بپردازد. مسجد مکانی است که مسلمانان برای برپایی فرائض الهی و مجالس مذهبی در آن حاضر می­شوند و این فرصت مناسبی است تا معارف و احکام دین نشر پیدا کند.

منابع و مآخذ تحقیق

قرآن کریم

1.     دورانت، ویل، تاریخ تمدّن، تهران، آموزش انقلاب اسلامى، 1371 هـ.ش.

2.     معین، محمّد، فرهنگ لغت معین، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوّم، 1378 هـ.ش.

3.     دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، تهران، چاپ دانشگاه تهران، 1377 هـ.ش.

4.     عباسی، رسول، مسجد طراز اسلامی، تهران، ستاد عالی هماهنگی و نظارت عالی بر کانون‌های فرهنگی و هنری مساجد، 1390 هـ.ش.

5.     مجلسى، محمّدباقر، بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمّة الأطهارD،‏ تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ سوّم، 1412هـ.ق.

6.     کلینى، ابوجعفرمحمّدبن ‌یعقوب، الکافی‏، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم‏، 1407هـ.ق.

7.     طوسى، ابوجعفر محمّدبن‌حسن، تهذیب الأحکام، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1365 ﻫـ.ش.

8.     ابن بابویه، محمّدبن‌علی (شیخ صدوق)، من لایحضره الفقیه، متوفّای 382 هـ.ق، چاپ قدیم، بی تا، بی نا، سال 1404هـ.ق.

9.     المقریزی، تقی‌الدین احمد، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الاثار (الخطط المقریزیه)، مکتبة الاحیاء العلوم، لبنان، بی‌تا، ۱۴۱۸هـ.ق/ ۱۳۷۷هـ.ش.

10.موسوی الخمینی، سیّد روح‌الله، صحیفه نور، تهران، مؤسّسه حفظ و نشر آثار امام خمینیH، 1382هـ.ش.

11.حرّ عاملى، محمّدبن‌ حسن‌بن ‌على، تفصیل وسائل الشیعة إلى تحصیل مسائل الشریعة، قم، مؤسّسه آل‌البیتD، چاپ اوّل، 1409هـ.ق.

12.ابن‌منظور، محمّدبن‌مکرم، لسان العرب‏، بیروت، انتشارات دار صادر، چاپ سوّم، 1414هـ.ق.

13.طبرسى، فضل‌بن‌حسن، مجمع‌البیان فى تفسیر القرآن‏، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1372هـ.ش.

14.ابن ابی‌الحدید معتزلی، عبدالحمیدبن هبة‌الله، جلوه تاریخ در شرح نهج‌البلاغه ابن ابی‌الحدید، مترجم: مهدوی دامغانی، محمود، تهران، نشر نی، 1375هـ.ش.

15.محرمی، غلامحسین، نقش مسجد در جامعه‌اسلامی (از آغاز تا عصر عبّاسیان)، قم، مؤسّسه‌ فرهنگی انتشاراتی یمین، چاپ اوّل، 1369هـ.ش.

16.ابن ابی­جمهور احسائی، ابوجعفربن­­ علی‌بن­ ابراهیم، عوالی اللآلی، قم، انتشارات سیّدالشّهداA، 1405هـ.ق.

17.طبرسى (رضى­الدّین)، حسن­بن‌فضل، مکارم الاخلاق، مترجم سیّدابراهیم میرباقرى، تهران، انتشارات فراهانی، چاپ دوّم، 1375هـ.ش.

18.حموده، عبدالوّهاب، ره­آورد مسجد در فرهنگ اسلامی، ترجمه‌ مهدی اسفندیاری، مجموعه‌ مقالات کارکرد مساجد، تهران، رسانش، چاپ اوّل، تابستان 1384 هـ.ش.

19.بخاری، ابوعبدالله بخاری، صحیح بخاری، (م 256 هـ. ق)، طبع مصر، سال 1330 هـ.ق.

20.طه، الولی، المسجد فى الاسلام، دار العلم للملابین، بیروت، 1409 هـ.ق.

21.فخرالدّین رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج16، 1411ق.

22.فلیپ خلیل، حِتّی، تاریخ عرب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، نش آگاه، چاپ دوم، 1366هـ.ش.

23.نوبهار، رحیم، سیمای مسجد، انتشارات اعتماد، قم، 1372هـ.ش.

24.ــــــــــ، مسجد نمونه، بی‌جا، ستاد اقامه نماز، چاپ سوّم، بهار1366 هـ.ش.

25.سبحانی، جعفر، فروغ ابدیّت، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1370هـ.ش.

26.شبلی احمد، تاریخ آموزش در اسلام، ترجمه ساکت محمّدحسین، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،۱۳۶۳ هـ.ش، پیوست ۲ (نقدی بر کتاب تاریخ آموزش در اسلام) از مصطفی جواد.

27.شریف پور، رضا، مسجد و انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1380هـ.ش.

28.محمّدی، منوچهر، تحلیلی در انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات امیرکبیر.

29.نورى، میرزا حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل‏، بیروت، مؤسّسه آل‌البیتD، 1408هـ.ق/(چاپ قدیم).

30.المحقّق ‌الحلّی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، تهران، انتشارات استقلال، 1409 هـ.ق.

31.متقی الهندی، کنزالعمال، تحقیق الشیخ بکری حیاتی، الشیخ صفوةالصفا، بیروت، مؤسّسة الرسالة، بی‌تا.

32.غنیمه، عبدالرحیم، دانشگاه­هاى بزرگ اسلامى، ترجمه نورالله کسایى، تهران، نشر دانشگاه تهران، 1372

33.بلاذری، احمد بن یحیى، فتوح البلدان، القاهره، شرکة طبع الکتب العربیه، 1319 هـ.ق.

34.ابوعبدالله محمد بن عمر رازى، مناقب الامام الشافعى.

35.حجتی، محمدباقر، اسلام و تعلیم و تربیت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1357هـ.ش.

36.ادموند کلیفورد باسورث، تاریخ سیستان، ترجمه حسن اندیشه، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1370هـ.ش.

37.الراوندی، محمد سلیمان، راحة الصدور، تهران، امیرکبیر، 1364هـ.ش.

38.الحموی،  یاقوت، معجم الادباء، بیروت، داراحیاء التراث العربى، بى تا.

39.کاتب یزدی، احمد بن حسین، تاریخ جدید یزد، محقق: افشار، ایرج، تهران، مؤسسه انتشاراتی امیرکبیر، 1383هـ.ش.

40.صبحی صالح، نهج البلاغه، مرکز البحوث الاسلامیة،ایران، 1359هـ.ش، افست از چاپ بیروت، 1387 هـ.ق.

41.کتّانی، عبدالحی سید محمد (متوفی1382 هـ.ق)، نظام الحکومة النبویة المسمّی التراتیب الاداریة، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، 1346 ـ 1349 هـ.ق.

42.واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی تهران، چاپ دوم، 1369هـ.ش.

43.سباعی مکّی، محمد، نقش کتابخانه­های مساجد در فرهنگ و تمدن اسلامی، ترجمه علی شکویی، تهران، انتشارات سازمان مدارک انقلاب اسلامی، 1373هـ.ش.

44.ــــــــــــــــ، تاریخ کتابخانه‌های مساجد، محمد عباسپور و محمدجواد مهدوی، مشهد، آستان قدس رضوی، 1373 هـ.ش.

45. سیدجوادی، فریبرز، «مسجد- مدرسه های قزوین»، مجموعه مقالات همایش معماری(معماری مسجد؛ گذشته، حال، آینده)، تهران، انتشارات دانشگاه هنر، چاپ اول، 1378هـ.ش.

46.مسعودآذربایجانی و دیگران، روان‌شناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی، قم، انتشارات مؤسّسه پژوهشی حوزه و دانشگاه، چاپ اوّل، 1382 ﻫـ.ش.

47.طباطبایی، سیّد محمّدحسین، تفسیرالمیزان، قم، نشر جامعه مدرّسین، 1380 هـ.ش.

48.نعمانی، محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبة، مترجم غفاری، محمد، تهران، نشر صدوق، 1376هـ.ش.

49.مطهّری، مرتضی، بیست گفتار، قم، انتشارات صدرا، 1375 ﻫـ.ش.

50.ــــــــــــــــ، داستانها و پندها، قم، انشارات صدرا.

51.ـــــــــ، انسان کامل، قم، انشارات صدرا.

52.ویلفرد کنت ول اسمیت، اسلام در جهان امروز، ترجمه حسنعلى مهروى، تهران، دانشگاه تهران، 1356 هـ.ش.

53.ابن رسته،الاعلاق النفسیه، ترجمه و تعلیق دکتر حسین قره چانلو، تهران، انتشارات مؤسسه مطبوعاتی امیرکبیر، چاپ اول، 1365هـ.ش.

54. راوندی، قطب الدین، فقه القرآن، قم، مکتبة المرعشی النجفی، 1405هـ.ق.

55. ابن فهد حلّی، عدة الداعی، دارالکتاب الاسلامی، 1407هـ.ق.

56.                       تمیمی مغربی نعمان­بن­محمّد، دعائم الاسلام، مصر، دارالمعارف، 1385 هـ.ق.

57.پورعلی فرد، محمدمهدی، نکته هایی درباره روش تربیت دینی نسل جوان و نوجوان، قم، انتشارات شاکر، 1380هـ.ش. 

58.                       حسینی، سیّد حمید، آثار، برکات و کارکردهای فردی و اجتماعی مسجد، مجموعه‌ مقالات فروغ مسجد، ج5، قم، مؤسسه‌ فرهنگی ثقلین، 1387 هـ.ش.

59.                       موظّف رستمی، محمّدعلی، آیین مسجد (کارکردهای مسجد)، تهران، گویه، چاپ اوّل، 1382 هـ.ش.

60.                       ابن‌طاووس، على‌بن‌موسى، ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)، قم، انتشارات انصاری، چاپ اوّل، 1380هـ.ش.

61.                       برومند اعلم، عبّاس، درآمدی بر جایگاه مسجد در تمدّن اسلامی، تهران، ستاد اقامه نماز، چاپ دوّم، بهار 1384 هـ.ش.

62.                       فراهتی، عبّاس، نگاهی به تاریخ آموزش در مساجد، رسانه‌ دانشگاه،1383و1384 هـ.ش.

  1. عاملی، زین‌الدّین‌بن ‌علی (شهید ثانی)، منیه المرید فی آداب المفید و المستفید، تحقیق: رضا مختاری، انتشارات مکتب الاعلام الاسلامی، 1368هـ.ش.

64.زرکشی، محمّدبن عبدالله، اعلام الساجد بأحکام المساجد، مصر، قاهره، 1384هـ.ق.

  1. فیض کاشانی، ملّامحسن، محجّة البیضاء، دفتر تبلیغات اسلامی، 1380 هـ.ش.
  2. ابن‌ عبدالبر، یوسف‌ بن‌ عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، محقق: بجاوی، علی محمد، بیروت، دارالجیل.
  3. مبارک، علی باشا، الخطط التوفیقیه الجدیده، مصر، قاهره، ۱۹۸۰ـ۱۹۸۳م.
  4.   امام خمینی(ره)، رساله توضیح المسائل.
  5.  آیت ا... مکارم شیرازی، رساله توضیح المسائل.
  6. محمد زمان تبریزی، فرائد الفوائد در احوال مدارس و مساجد، تصحیح و تحقیق: رسول جعفریان، تهران، احیای کتاب و دفتر نشر میراث مکتوب، 1373 هـ.ش.
  7. ابن فضل‌الله العمرى، شهاب‌الدین‌حمد‌بن‌یحیی، مسالک الابصار فی ممالک الامصار، محقّق: شاذلی، احمدعبدالقادر، المجمع الثقافى، ابوظبى، چاپ اوّل، 1423هـ.ق.

72.فراهتی، عباسعلی، مسجد و تأثیرات علمی و اجتماعی آن در جامعه اسلامی، از آغاز اسلام تا پایان حکومت اموی، تهران، ستاد عالی کانون های فرهنگی هنری مسجد، چاپ دوّم، 1385 هـ.ش.

73.بی آزار شیرازی، عبدالکریم، مقاله: مسجد قلب جامعه اسلامی، فصلنامه فرهنگ کوثر، شماره 16،  1377هـ.ش،ص 86.

74.فتحی و آجارگاه کورش، تأمّلی بر کارکردهای مسجد (مسجد نقطه وصل).

75.نشریه ایران، نظام آموزشی مسجد، ش31.

76.جعفری‌نژاد، نقش مسجد، در تربیت دینی نسل جوان، ماهنامه مسجد، ش86.

77.ماهنامه مسجد،1391، شماره162.

 

 



[1]- لسان العرب، ج8، ص143.

[2] - ر.ک: کتابهای لغت: فرهنگ معین، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه «طراز».

[3]- ماهنامه مسجد،1391، شماره162؛ ص13.

[4]- صحیفه نور، ج17، ص41.

[5]- ذاریات، آیه56.

[6]- رعد، آیه‌15.

[7]- و اینکه مساجد از آن خداست؛ پس، هیچ کس را با خدا نخوانید؛ جنّ، آیه18.

[8]- بگو: پروردگارم امر به عدالت کرده است و توجّه خویش را در هر مسجد (و به هنگام عبادت) به سوى او کنید و او را بخوانید، در حالى که دین (خود) را براى او خالص گردانید (و بدانید) همان‌گونه که در آغاز شما را آفرید، (بار دیگر در رستاخیز) باز مى‏گردید؛ اعراف، آیه29.

[9]- همان‌ها که از خانه و شهر خود، به ناحقّ رانده شدند، جز اینکه مى‏گفتند: پروردگار ما، خداى یکتاست و اگر خداوند، بعضى از مردم را به‌ وسیله بعضى دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه‏ها و معابد یهود و نصارا و مساجدى که نام خدا در آن بسیار برده مى‏شود، ویران مى‏گردد و خداوند، کسانى را که یارى او کنند (و از آیینش دفاع نمایند)، یارى مى‏کند؛ خداوند قوى و شکست‌ناپذیر است؛ حجّ، آیه40.

[10]- نور، آیه36.

[11]- بقره، آیه114.

[12]- المیزان فى تفسیر القرآن‏، ج4، ص126.

[13]- نخستین خانه‏اى که براى مردم قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکّه است که پر برکت و مایه هدایت جهانیان است؛ آل‌عمران، آیه96.

[14] - بحارالانوار، ج82، ص164.

[15]- وسائل‌الشیعة، ج‏8، ص286.

[16]- بحارالانوار، ج80، ص380.

[17]- وسائل‌الشیعه، ج4، ص117.

[18] - تهذیب الاحکام، ج3، ص24، باب فضل الجماعة.

[19]- تاریخ تمدّن، ج4، ص273.

[20] - ر.ک: فروع الکافی، ج8، ص341؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج11، ص9.

[21] - ر.ک: سیمای مسجد، ص207-236.

[22]- ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج11، ص9.

[23]- آل‏عمران، آیه159.

[24]- فروغ ابدیّت، ج2، ص34 ـ 37.

[25]- صحیفه نور، ج7، ص65.

[26]- همان، ج2، ص485.

[27]- همان، ج13، ص362.

[28] - همان، ج18، ص 276.

[29]- همان، ج17، ص 60.

[30]- شریف‌پور، رضا، مسجد و انقلاب اسلامى، ص88 ـ 89.

[31]- همان، ص85.

[32]- محمّدى، منوچهر، تحلیلى در انقلاب اسلامى، ص91.

[33] - ویلفرد کنت ول اسمیت، اسلام در جهان امروز، ترجمه حسنعلى مهروى، تهران، دانشگاه تهران، 1356، ص 101

[34] - توبه، آیه 108.

[35] - مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج5، ص110.

[36] - وسائل الشیعه، ج3، ص513، باب 35 از ابواب احکام المساجد، روایات 1 و 3 و ج5، ص460 و 471، باب 58 و 70 از ابواب صلاة الجماعه.

[37] - همان، ج5، ص382، باب5 از ابواب صلاة الجماعه، روایت7.

[38] - وسائل ‌الشیعه، ج5، ص263.

[39] - مستدرک الوسائل، ج3، ص38؛ بحارالانوار، ج80، ص350.

[40] - وسائل الشیعه، ج5، ص372، باب 1 از ابواب صلاة الجماعه، روایت 9.

[41]- محمّدى، منوچهر، تحلیلى در انقلاب اسلامى، ص74.

[42]- صحیح بخاری، ج1، ص108، ج4ف ص65.

[43]- ر ک: تقی الدین احمد المقریزی، الخطط، ج2، ص249؛ الولی محمد طه، المساجد فی الاسلام، ص159؛ رازی فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج16، ص9 و10. صحیح بخاری، ج1، ص108.

[44]- تقى الدین احمد المقریزى، الخطط،، ج2، ص249.

[45] - الاعلاق النفسیه، ص116؛ طه الولى، المساجد فى الاسلام، ص159.

[46] - طه الولى، المساجد فى الاسلام، ص159.

[47] -جمعه، آیه 10.

[48] - فقه القرآن، ج1، ص135.

[49] - عدة الداعی، ص91-92.

[50]- بی آزار شیرازی، عبدالکریم، فصلنامه فرهنگ کوثر، ش16، مقاله: مسجد قلب جامعه اسلامی، ص3-4.

[51]- ر.ک: آل‌عمران، آیات125 و 126؛ بقره، آیات276، 277، 278، 279؛  من لایحضره الفقیه، ج3، ص274؛ بحارالانوار، ج103 ص115.

[52]- عبدالوهّاب حموده، ره­آورد مسجد در فرهنگ اسلامی، ترجمه‌ مهدی اسفندیاری، ص115.

[53]- عوالی‌اللآلی، ج2، ص344 باب القضاء.

[54] - مستدرک الوسائل، ج3، ص197(چاپ قدیم)؛ دعائم الاسلام، ج2، ص534.

[55]- محرّمی، غلامحسین، نقش مسجد در جامعه ‌اسلامی (از آغاز تا عصر عبّاسیان)، ص157.

[56] - شرایع الاسلام، ج1، ص152.

[57]- صحیفه‏ نور، ج18، ص67.

[58] - بقره، آیه 217.

[59]- فتح، آیه29.

[60]- واقدی، المغازی، ص152

[61]- فتحی و آجارگاه کورش، تأمّلی بر کارکردهای مسجد (مسجد نقطه وصل)، ص27.

[62]- انفال، آیه61.

[63]- نوبهار، رحیم، مسجد نمونه، ص75.

[64] - محمدمهدی پورعلی فرد، نکته هایی درباره روش تربیت دینی نسل جوان و نوجوان، ج، انتشارات شاکر، ص ۱۹. 

 

[65]- حسینی سیّدحمید، آثار، برکات و کارکردهای فردی و اجتماعی مسجد، مجموعه مقالات فروغ مسجد، ج5، ص202.

[66]- موظّف رستمی، محمّدعلی، آیین مسجد (کارکردهای مسجد)، ص107.

[67]- نوبهار، رحیم، مسجد نمونه، ص15و71.

[68]- جعفری‌نژاد، نقش مسجد، در تربیت دینی نسل جوان، ماهنامه مسجد، ش86.

[69]- صانعی صفدر، آرامش روانی و مذاهب، ص6.

[70] - مستدرک‏الوسائل، ج3، ص362، ح3786؛ «قَالَ النبیJ: إِذَا رَأَیْتُمُ الرَّجُلَ یَعْتَادُ الْمَسَاجِدَ فَاشْهَدُوا لَهُ بِالْإِیمَانِ لِأَنَّ اللَّهَ یَقُولُ إِنَّما یعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّه‏».

[71]- فتح، آیه 4.

[72]- مطهّری، مرتضی، بیست گفتار، ص228.

[73]- مستدرک الوسائل، ج3، ص363.

[74]- مستدرک الوسائل، ج3، ص363، ح3788.

[75]- طبرسى (رضى­الدّین)، حسن­بن‌فضل، مکارم‌الاخلاق، ص712.

[76]- ق، آیه 15.

[77]- مطهری، مرتضی، داستانها و پندها، ج9، ص58.

[78]- همان، انسان کامل، ص96.

[79]- آذربایجانی، مسعود و دیگران، روانشناختی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی، ص137.

[80]- همان، ص141.

[81]- وسائل الشیعه، ج٣، ص٤٨٠.

[82]- حسینی، سیّدحمید، آثار، برکات و کارکردهای فردی و اجتماعی مسجد، مجموعه‌ مقالات فروغ مسجد، ج5، ص202.

[83] - ابن‌طاووس، على‌بن‌موسى، ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)، ج1، ص80.

[84]- وسائل الشیعه، ج٣، ص٤٨٠.

[85]- البته در برخی موارد افراد مسجد چنین نیستند. این امر به معنای نبود چنین کارکردی برای مسجد نیست؛ بلکه حاکی از نقاط ضعف آن مسجد و فاصله آن از مسجد طراز اسلامی می­باشد.

[86]- نوبهار، رحیم، مسجد نمونه، ص24.

[87]- زمر، آیه9.

[88]- برومند اعلم عبّاس، درآمدی بر جایگاه مسجد در تمدّن اسلامی، ص74 و75.

[89]- وسائل الشیعة، ج6، ص12، باب3 از ابواب ما تحب فیه الزکاة و ما تستحبّ فیه، ص217.

[90] - صحیح بخاری، ج1، کتاب العلم، باب 75، ش96.

[91] - التراتیب الاداریّه، ج2، ص222.

[92] - همان، ج2، ص233.

[93]- ر.ک به: نوبهار، رحیم، سیمای مسجد، ص93.

[94]- فراهتی عبّاسعلی، نگاهی به تاریخ آموزش در مساجد، رسانه‌ دانشگاه، ص77.

[95]- حاج سیدجوادی، فریبرز، «مسجد- مدرسه های قزوین»، مجموعه مقالات همایش معماری(معماری مسجد، گذشته، حال، آینده)، ج اول، ص84.

[96]- بحارالانوار، ج٧٧، ص٨٦؛ وسایل الشیعه، ج٣، ص٨٦.

[97] - منیة المرید، ص 26.

[98] - همان.

[99] - محمد بن عبدالله زرکشی، اعلام المساجد باحکام المساجد، ص328.

[100] - مستدرک الوسایل، ج3، ص363، روایت 20، از ابواب احکام المساجد.

[101]- بحارالانوار،‌ ج1 ص207، ح3، باب4.

[102]- بحارالانوار،‌ ج1، ص185، ح105.

[103]- محجة البیضاء، ج1، ص134.

[104] - همان، ص23.

[105]- الاستیعاب، ج4، ص163.

[106]- مستدرک الوسائل، ج1، ص227.(چاپ قدیم).

[107] - همان، ج1، ص166، ح310.

[108]- عبدالرحیم غنیمه، دانشگاه هاى بزرگ اسلامى، ص58-62.

[109]- ابن فضل الله العمرى، مسالک الابصار، ج1، ص131.

[110]- بلاذرى، فتوح البلدان، ص71 و 78.

[111]- عبدالرحیم غنیمه، دانشگاه هاى بزرگ اسلامى، ص58-62.

[112]- مناقب الامام الشافعى، ص20.

[113]- حضرت فرمود: سیل عظیمی این مسجد را غرق خواهد کرد که صدها سال بعد از این، سیل به وقوع پیوست.

[114]- عبدالرحیم غنیمه، دانشگاه هاى بزرگ اسلامى، ص71.

[115]- عبدالرحیم غنیمه، دانشگاه هاى بزرگ اسلامى، ص65.

[116]- مبارک، علی باشا، الخطط التوفیقیة الجدیدیه، ج4، ص827.

[117] - محمدباقر حجتى، اسلام و تعلیم و تربیت، ص 28 به نقل از: ادموند کلیفورد باسورث، تاریخ سیستان.

[118] - محمدباقر حجتى، اسلام و تعلیم و تربیت، ص28.

[119] - عبدالرحیم غنیمه، دانشگاه هاى بزرگ اسلامى، ص70.

[120] - محمد سلیمان الراوندى، راحة الصدور، ص180؛ یاقوت الحموى، معجم الادباء، ص 415.

[121] - تاریخ جدید یزد، ص 67.

[122] - ر.ک: سیمای مسجد، ج2، فصل ششم.

[123]- همان، ص105.

[124]- نظام آموزشی مسجد، نشریه ایران، ش31، ص1.

[125]- فیلیپ خلیل، حتّی، تاریخ عرب، ص327.

[126]- همان، ص52-53.

[127]- سیمای مسجد، ص105و107.

[128]- فیلیپ خلیل، حتّی، تاریخ عرب، ص327.

[129] - غیبت نعمانی، ص318؛ بحارالأنوار، ج52، ص366.

[130] - همان.

[131] - نهج البلاغه صبحی صالح، ص540، حکمت شماره 369.

[132] - من لایحضره الفقیه، ج1، باب فضل المساجد و حرمتها، ص237، ح 713.

[133]- وسائل الشیعه، ج3، ص493، باب 14 از ابواب احکام المساجد، روایت 1.

[134] - مستدرک الوسائل، ج3، ص355، باب یک از ابواب احکام المساجد، روایت 2.

[135]- التراتیب الاداریّة، عبدالحی الکتانی، ج 1، ص 48.

[136]- همان، ص 477- 478؛ محمد بن عمر واقدی، مغازی، ص255.

[137]- وسائل الشیعه، ج5، ص237؛ بحارالانوار، ج80، ص371؛ من لایحضره الفقیه، ج1، ص374، ح1088.

 

[138]- امام خمینی(ره)، رساله توضیح المسائل، مسئله 893.

 

[139] - آیت ا... مکارم شیرازی، رساله توضیح المسائل، مسئله817.

[140]- تاریخ دانشگاه های یزرگ اسلامی، ص48؛ تاریخ آموزش در اسلام، ص89.